آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 576

و يا بر اساس تقيه و استتار از دشمن صادر شده است در نتيجه به اتفاق همه دانشمندان شيعه مردود و وازده اعلام مى شود.
جناب آقاى سبحانى خواسته اند تا با مطلب خود اصطلاحات متأخرين و متقدمين را توضيح دهند و در آن جا نوشته اند: «مقصود از نگارش صحيح الكافى اين است است كه اعلام شود در ميان احاديث كافى كه داراى بيش از 16000 حديث مى باشد، فقط احاديث صحيح آن مورد قبول و پذيرش است و بايد اقسام سه گانه ديگر (حديث موثق، حديث حسن، حديث ضعيف) را به دور ريخت و به دست فراموشى سپرد». ۱
اگر جناب سبحانى به مسلك قدما توجه مى كردند مى دانستند كه قدماى اصحاب، فقط حديث ضعيف را رد مى كنند و ساير اقسام را تماما به نام صحيح معرفى نموده و از اعتبار لازم برخوردار مى شناسند، چون مؤلف صحيح الكافى شيوه قدما را مورد عمل قرار داده است، لذا حديث موثق و حديث قوى را در سلك صحاح معتبر درج نموده و تنها از حديث ضعيف آن اجتناب كرده است. حديث ضعيف را نه قدما حجت مى دانند و نه متأخرين، ۲ مؤلف صحيح الكافى كه هفتاد درصد ايجاد تفرقه و تناقض از ناحيه راويان ضعيف و اشخاص بى نام و نشان مى بيند، بيشتر از ديگران ضرورت حذف اين احاديث را احساس مى كند.
متأسفانه احاديث ضعيف كافى، 60 درصد كافى را تشكيل مى دهد و مطابق برآورد شهيد ثانى به 9485 حديث بالغ مى شود. 15 درصد مابقى هم محتواى نامطلوبى دارد در نتيجه، 75 درصد كافى حذف شده است.
جناب آقاى سبحانى همين اعتراض گذشته را با يك بيان ديگر و تحت يك عنوان ديگر در دو نوبت تكرار كرده اند. يك جا مى نويسند: «... اگر مقياس ايشان در تشخيص صحيح از غيرصحيح، انظار فقهاى عظام بود، بايد احاديث زيادى را كه در مرآت العقول و يا منتقى الجمان صحيح دانسته شده است، از كافى حذف نگردد» ۳
و

1.كيهان فرهنگى، ص ۳۴، ستون ۳.

2.ر.ك: معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۳۴.

3.كيهان فرهنگى، ص ۳۵، ستون ۳.

صفحه از 612