آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 592

حديث شيعه آغاز كرده ايد. من در آغاز كتاب معرفة الحديث، سير تدوين حديث را با استناد به احاديث اصيل شيعه و ارائه اسناد تاريخى بهتر از شما و بهتر از استاد شما روشن كرده ام و استوارى و استحكام آن را مدلل ساخته ام. سپس دوره هجوم غلات را با دليل و مدرك روشن كرده ام و راه برخورد با غلات و تزويرات پنهانى آنان را نيز نشان داده ام. شما كه از دوره آغازين حديث شيعه بحث كرده ايد چرا از دوره هجوم غلات بحثى به ميان نياورده ايد؟ نمى دانم، شايد شما با آرزوهاى جوانى به سر مى بريد و از روبرو شدن با واقعيات تاريخى مى هراسيد.
3. فرزند عزيزم: شما در ميان مآخذ كافى از كتاب نوادر الحكمه نام برده ايد تا استحكام و استوارى كتاب كافى را بستاييد، آيا نمى دانيد كه ابن الوليد، نقاد معروف حديث، در همان عصر كلينى، كتاب نوادر الحكمه را به شيوه علمى و دور از جار و جنجال عمومى نقد كرد و با تهيه يك ليست سياه از راويان بد نام اين كتاب، قسمت بسيارى از احاديث آن كتاب را از درجه اعتبار و حجيت ساقط كرد؟ آيا نمى دانيد كه شاگردان ابن الوليد و از جمله آنان شيخ صدوق و شيخ مفيد و سپس شيخ طوسى نقادى ابن الوليد را قاطعانه پذيرفتند و در فهرست ها و اجازات خود، روايت اين رشته احاديث را استثنا نمودند؟ آيا نمى دانيد كه مرحوم كلينى از اين ليست سياه كه تاكنون به قوت خود باقى است بى خبر بود و از احاديث مردود آن اجتناب نورزيد؟ ۱
4. شما در ميان مآخذ كافى از كتاب نوادر ابن ابى عمير ازدى هم نام برده ايد، ولى توجه نكرده ايد كه اين مرد بزرگ به زندان افتاد و نسخه كتاب هايش نابود شد و بعدها از روى نسخه شاگردانش روايت مى كرد و احيانا از حافظه خود هم كمك مى گرفت، و اين خود نقص فنى و علمى به شمار مى رود. آيا مى دانيد كه ابن النجاشى خرّيت فن حديث مى نويسد: «نسخه هاى نوادر اين مرد بزرگ، به صورت هاى مختلف روايت مى شود، و نسخه هر يك از روات آن با نسخه ديگران اختلاف دارد، و من آن نسخه اى

1.ر.ك: معرفة الحديث، ۱۸۹ ۱۹۱.

صفحه از 612