آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 597

در قم به تحصيل حديث مى پرداخت و بايد چنين استنباط كنيم كه مرحوم كلينى از حدود سال 300 هجرى به رى آمده باشد و چشم و چراغ شيعيان اين سامان بوده باشد كه شرح آن در پاسخ آقاى سبحانى گذشت و بعد از 20 سال كه مرحوم كلينى عازم بغداد شد و در آن جا به خاك رفت، حوزه قم چشم و چراغى نداشت و لذا بعد از ده سال از مرحوم شيخ صدوق كه هنوز، دهه سوم عمر خود را به پايان نبرده بود تقاضا كردند به رى بيايد و چشم و چراغ آنان باشد. بنابر اين، در يك حوزه جوان، رئيس بودن كلينى و يا چشم و چراغ بودن او، چه ربطى دارد به اين مقام و منزلت امروزى كه شما را هم به حمايت از او برانگيخته است؟ آيا توجه نمى كنيد كه تمجيد ابن النجاشى برداشتى است از كتاب كافى او كه مى نويسد «وكان أوثق الناس في الحديث وأثبتهم» و اين همه دليل همان عرض بنده است كه شخصيت و مقام كلينى از مطالعه كتاب او به دست آمده است نه از معرفى معاصران او.
12. شما نوشته ايد: «مگر نه اين است كه مرحوم كلينى هنگام كسب دانش در قم و غير آن، بزرگ ترين دانشمندان عصر خويش را ملاقات كرده و در محضر ايشان سال ها به تحصيل و تعلم نشسته است ...»؟
آقاى جاودان، محصلين مذهبى و غير مذهبى، در دوره هاى مختلف تحصيلى كنار هم مى نشينند ولى اغلب براى هم گمنامند، و اگر برخى از ديگران شاخص تر باشند، شخصيت آنان در حدى نخواهد بود كه در تاريخ رجال مذهب ثبت شود. استادى كه صد نفر شاگرد دارد، گر چه با چند نفر از شاگردان مبرز خود، حشر بيشترى داشته باشد برخوردهاى آنان در تاريخ رجال و مذهب ثبت نمى شود. مگر كسى شخصا شرح حال خود را بنويسد و به يادگار بگذارد و يا فهرست اسناد و مدارك خود را تهيه كرده باشد. آن چنان كه ابو غالب زرارى تهيه كرد و به يادگار نهاد. و يا اقلاً مانند شيخ صدوق و شيخ طوسى در اواخر عمر خود در يك دوره نسبتا طولانى با شهرت و مقام، چشم و چراغ حوزه باشد و استاد درس حديث، تا مقام و منزلت او از زبان شاگردانش به يادگار بماند. ولى ما هيچ يك از اين دلايل را درباره كلينى در دست

صفحه از 612