آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 603

معرفى كتاب ها اغلب مى نويسد: «وجدنا منه نسخة» و اين اعتراف به عدم تواتر است و در بسيارى موارد، در شناخت نسخه ها دچار اشتباه شده است. از جمله در مورد كتاب اختصاص، كتاب مصباح الشريعه، تفسير قمى، جامع الاخبار كه اينك جاى طرح اين مسائل نيست.
آقاى شبيرى در اعتراض دوم خود، مسائلى را مطرح كرده است كه جناب آقاى سبحانى عنوان كرده بودند و من توضيحات لازم را داده ام.
آقاى شبيرى در اعتراض سوم مى نويسد: «بر آشنايان به فن حديث روشن است كه هيچ ارتباطى بين تلخيص سند حديث و شناخت بدنامان در آن وجود ندارد، آيا اگر ما به جاى ابان بن تغلب، ابن تغلب را به كار بريم، بد نامى او آشكار مى شود».
من براى خوانندگان عزيز، به صورتى كه براى عموم آنان قابل فهم باشد توضيح مى دهم كه: ما يك «على بن ابى حمزه» داريم كه فرزند ابو حمزه ثمالى است و يك «على بن ابى حمزه» داريم كه عصاكش ابو بصير معروف بوده و مردى خبيث و كذاب بوده است. مجلسى از اين شخص دوم كه نام مى برد، مى گويد: «عن البطائنى» زيرا كلمه «بطائنى» از القاب ويژه اين خبيث است.
ما يك «احمد بن محمد» داريم كه احمد بن محمد بن عيسى رئيس حوزه قم باشد. يك «احمد بن محمد» داريم كه احمد بن محمد بن خالد برقى است، و شمه اى از شرح حال او را در فصل اول از پاسخ آقاى جاودان ملاحظه كرديد، يك «احمد بن محمد» ديگر داريم كه احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى باشد. مجلسى براى روشن بودن سند، از نفر اول به نام «ابن عيسى» ياد مى كند و از دوم به نام «برقى» و از سوم به نام «بزنطى»، تا علاوه بر تلخيص سند، مقام نفر اول و نفر سوم تا سر حد مقام برقى تنزل نكند.
ما يك «محمد بن اسماعيل» داريم كه محمد بن اسماعيل بن بزيع است و از خاصان حضرت رضا عليه السلام . يك «محمد بن اسماعيل» ديگر داريم كه محمد بن اسماعيل بن احمد بن بشير است با لقبى ويژه به عنوان «برمكى» و علامه مجلسى از

صفحه از 612