آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 605

آقاى شبيرى مى نويسد: «ايراد على بن حسن بن فضال درباره ابو حمزه ثمالى قابل قبول نخواهد بود، زيرا فطحى است» اين درباره اختلاف مذاهب شيعه بحث مستدلى در كتاب معرفة الحديث خود آورده ام. اگر كسى فطحى بودن را دليل فسق و بى ايمانى مى شناسد اول كتاب معرفة الحديث را نقض كند سپس به طرح اين سخن بپردازد. عجب است كه تمام فقها احاديث على بن حسن بن فضال را درباره حلال و حرام خدا به عنوان حديث موثق پذيرفته اند ولى آقاى شبيرى سخن او را درباره ابو حمزه ثمالى رد مى كند.
ابن النجاشى در شرح حال اين مرد مى نويسد: ابوالحسن على بن حسن بن على بن فضال، در كوفه فقيه شيعيان و چهره درخشان فقها و مورد وثوق آنان و آشنا به حديث بود كه سخن او درباره حديث حجت بود. احاديث فراوانى از اساتيد خود سماعا روايت مى كند. كسى نديد كه لغزشى مرتكب شده باشد و يا عيبى در كار او بوده باشد و كمتر اتفاق افتاده است كه از راويان ضعيف روايت كرده باشد. اين مرد فطحى مذهب بود اين مرد چندان تقواى علمى داشت كه شخصا از پدرش روايت نمى كرد مى گفت: «من با پدرم حسن بن فضال به مقابله كتاب هايش مى پرداختم و كتاب هاى او را خوانده ام و شنيده ام ولى در آن تاريخ 18 سال داشتم و هنگام خواندن و شنيدن، معناى حديث را درست نمى فهميدم، لذا بر خود حلال نمى دانم كه روايات پدرم را شخصا روايت كنم» و لذا احاديث پدرش را به توسط برادرانش احمد و محمد از پدرش روايت مى كرد. على بن حسن بن فضال، حتى در عهد ابن النجاشى كه قرن پنجم هجرى باشد، مورد توجه بوده است تا آن جا كه تأليفات او جزء كتاب هاى رايج درسى بود و ابن النجاشى مى گويد: «من دوازده جلد از كتاب هاى فقهى او را كه شامل احاديث او باشد نزد استادم قرائت كرده ام و كتاب رجال او را هم درس گرفته ام.
كشى در رجال خود ص 530 مى گويد: من از استادم عياشى معروف پرسيدم: على بن حسن بن فضال را چگونه مى شناسى؟ عياشى گفت: من تمام عراق و ناحيه

صفحه از 612