آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 607

ديگران صادر شده است. در نتيجه اين سؤال مطرح مى شود كه چرا و چگونه گفته ديگران به نام امام معصوم قالب شده است؟ در پاسخ اين سؤال دو احتمال عقلى وجود دارد: يا يك نفر زنديق خرابكار، مانند ابن ابى العوجاء حديث ها را جعل كرده و داخل نسخه هاى خطى جا زده است و راويان شيعه در اثر خوش بينى و بى اطلاع از خرابكارى، نسخه ها را روايت كرده اند و در نهايت از كتاب كافى و يا ساير كتب اربعه سر در آورده است.
يا آن كه راويان دست دوم و سوم و چه بسا مرحوم كلينى، يك كتاب كلامى، فقهى، اخلاقى از تأليفات دانشمندان را به دست آورده و با اين تصور كه اين مطالب بايد گفته امامان معصوم باشد متن كتاب را از مؤلف آن كتاب روايت كرده و بعد از تقطيع به امام معصوم نسبت داده است. ۱
از نظر علم رجال كه جمعى از راويان شيعه را كذاب و حديث تراش و... معرفى كرده است، احتمال اول قوت دارد. و اگر كسى احتمالات فلسفى را كنار بگذارد و با شواهد تاريخى سير حديث را پى جويى كند جزما اعلام مى كند كه اين رشته احاديث نامعقول را زنادقه و غلات شيعه جعل كرده اند خصوصا كه احتمال دوم طرفدارى ندارد و صرفا يك احتمال عقلى و فلسفى است. زيرا در تاريخ حديث، نمونه قطعى اى براى آن به دست نياورده اند. مؤلف صحيح الكافى هم كه از دايره احتمال فلسفى پا فراتر نهاده است، بيش از يك نمونه آن را پيدا نكرده و نمونه ديگرى در دست ندارد. بنابر اين احتمال دوم را بايد منتفى دانست. خصوصا كه تقويت احتمال دوم به كلى اساس حديث را در هم مى پاشد و اعتماد آنان را از اصول شيعه سلب مى كند.
نكته دوم: آيت اللّه خويى چگونه تشخيص داده اند كه مى نويسند: اين رشته احاديث از زبان امام معصوم صادر نشده؟ غير از اين است كه مضمون حديث را با معيار علم و منطق سنجيده و حتى يك نمونه آن را هم در ص 47 به نقل از رساله عدديه

1.ر.ك: معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۳۷ ۳۸.

صفحه از 612