آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 609

و باز به ص 36 مراجعه كند كه مى نويسند: «جمعى معتقدند كه روايات كتب اربعه بى استثنا از زبان امام معصوم صادر شده است، اين ادعا باطل است. چگونه مى توان ادعا كرد كه روايت راويان يك نفر از يك نفر ديگر موجب قطع و يقين باشد خصوصا كه در ميان سلسله راويان كتب اربعه كسانى هستند كه به عنوان حديث تراش و دروغ پرداز معرفى شده اند. جمعى ديگر بر اين مدعا افزوده اند كه در عهد اول، قرائن خارجى گواهى مى كرده است كه صحت اين احاديث قطعى است، و با توجه به آن قرائن احاديث كتب اربعه تدوين شده است. ولى متأسفانه اين ادعا نيز فاقد دليل است و دلايلى را كه اقامه كرده اند، مدعاى آنان را اثبات نمى كند».
با اين بياناتى كه از آيت اللّه خوئى ارائه شد، قطعى است كه معظم له احاديث ضعيف را حجت نمى دانند، گر چه راوى آن به ظاهر ناشناخته باشد (يعنى احتمالاً در عالم واقع عادل و معتبر باشد). در اين صورت طبيعى است كه قريب هزار حديث كافى از درجه اعتبار و صحت ساقط شود، زيرا در تشخيص راويان ضعيف، به ندرت اختلاف نظر وجود دارد، ضمنا معلوم مى شود كه معظم له نيز همانند متقدمين، احاديث صحيح و احاديث حسن و احاديث موثق و قوى را به عنوان صحيح و معتبر مى پذيرند و از تقسيم حديث به انواع پنج گانه و يا ششگانه پرهيز دارند.
آقاى شبيرى در اعتراض هشتم، همان نقدى را وارد كرده است كه آقاى سبحانى وارد كرده بودند و پاسخ آن را داده ام. ضمنا درباره نامگذارى كتاب كافى مناقشاتى دارند كه پاسخ خود را بايد از زبان آقاى جاودان (ص 39 ستون فراز سوم) دريافت كرده باشند.
آقاى شبيرى در اعتراض نهم حديثى از كتاب بصائر الدرجات را با قيد صحيح اعلائى روايت مى كنند داير به اين كه هيچ كس نبايد با معيار علم و عقل خود، مضمون حديث را ارزيابى كند، در حالى كه احاديث بصائر الدرجات حجت نيست و مضمون حديث فوق به وسيله همه دانشمندان نقض شده است. و شرح آن را در همين دفاعيه از زبان شيخ مفيد و آيت اللّه خوئى، طى پاسخ به اعتراض ششم مطالعه كرديد. شگفت

صفحه از 612