كتاب كافى ثقة الاسلام كلينى - صفحه 55

نويسندگان آنها مجهول، ساختگى، و مطرودند و يا راويانى آنها را نقل كرده اند كه كذّاب، ناشناخته، فاسق، غالى و متهم اند تا جايى كه از 1122 حديث كتاب «فصل الخطاب» 815 حديث آن به اين سرنوشت گرفتارند و تنها 320 حديث آن را شخصى به نام «احمد بن محمد سيارى» كه آدمى فاسد العقيده، غالى و دروغگو بوده نقل كرده است. ۱
2. اخبارى كه دلالت بر تحريف قرآن دارند، اخبار آحادند و با اخبار آحاد نمى شود اثبات قرآن كرد كه قطعى الصدور است و ثبوت آن نياز به تواتر دارد و قرآن موجود به اين گونه ثابت شده است.
3. بسيارى از اين اخبار، يا اصلاً مربوط به تحريف نيستند و يا اگر دلالتى دارند مربوط به تحريف اصطلاحى يعنى كم و زياد شدن قرآن نمى باشند بلكه مربوط به تفسير و بيان مقصود و شأن نزول و جهاتى مى باشند كه قبلاً توضيح داديم.
4. بيش از صد حديث از آنها كه در مورد تحريف نقل شده مربوط به اختلاف قرائات است كه برادران اهل سنت ما نيز درباره آنها حساسيت ندارند و اكثر آن روايات را مرحوم طبرسى از بزرگان اهل سنت از قبيل: كسائى، ابن مسعود، جحدرى، ابى عبدالرحمن السلمى، ضحاك، قتاده، ابن عمرو، ابن حجاز، مجاهد، عكرمه، عائشه، ابن زبير، حمزه، ابى يعمر، ابن نهيك، سعيد بن جبير، شعبى، عمرو بن قائد و... نقل كرده است. ۲
گر چه ما معتقديم، هر قرائتى كه خلاف قرائت قرآن موجود باشد، معتبر نخواهد بود و خود ائمه معصومين عليهم السلام به مردم دستور داده اند كه قرآن را طبق قرائت مشهور و متواتر، قرائت نمايند: «اقرئوا كما يقرء الناس»، «اقرئوا كما علمتم». ۳
5. هرگاه ما بقى آن روايات، به گونه اى دلالت بر تحريف داشته باشند كه به هيچ

1.رجال ابن داود، قسم دوم، ص ۴۲۲؛ معجم رجال الحديث، ج ۲، ص ۲۸۲ ۲۸۴؛ صيانة القرآن من التحريف، ص ۱۹۷؛ اكذوبة تحريف القرآن، ص ۷۱.

2.اكذوبة تحريف القرآن، ص ۷۱.

3.اصول كافى، ج ۲، ص ۶۱۹.

صفحه از 66