كتاب كافى ثقة الاسلام كلينى - صفحه 63

داشته توانسته بدان وسيله وثوق به صدور رواياتى كه جمع آورى كرده پيدا كند و بين خود و خدايش در عمل به آن اخبار، حجت داشته باشد ولى مقتضاى خبر واحد بودن آن روايات، از يك سو و گذشت زمان و تطاول دوران از سوى ديگر كه موجب خفاى بعضى از قرائن و دگرگونى ابزار اجتهاد و احيانا مايه تحريف برخى از كلمات گرديد، به قداست مطلق و بى چون و چراى آن لطمه زد. اما اين امر، به هيچ وجه بى حرمتى به كلينى و كتاب او نخواهد بود و آن را از اعتبار ساقط نخواهد كرد. مگر با ديد اجتهادى «ابن ادريس» نسبت به نظرات مرحوم شيخ طوسى و نادرستى برخى از نظرات او در تهذيب و استبصار و مبسوط و نهايه به نظر وى اين كتاب ها به طور كلى از اعتبار خواهند افتاد؟
بلى اگر ما مثل برادران اهل سنت بوديم كه به كتاب كافى همانند «بخارى» مى نگريستيم و تمام روايات آن را صحيح و غيرقابل رد مى دانستيم، هرگاه در آن، رواياتى مانند «كور كردن چشم عزرائيل به وسيله حضرت موسى ۱ ، تحريف قرآن، ۲ ديدن ساق پاى خدا در قيامت ۳ و... مى ديديم ديگر نمى توانستيم ادعا كنيم كه آن كتاب صحيح و مرويات آن غيرقابل رد است. ولى چنان كه گفتيم: ما كتاب كافى را در عين اعتبار والايى كه برايش قايليم، همه روايات آن را صحيح و غيرقابل رد نمى دانيم. «غَث» و «سمين» در آن، كنار هم قرار دارند، اين حديث شناس است با ابزارى كه در دست دارد، صحيح و حسن و موثق آن را از ضعيف، جدا مى كند و آن گاه با قراينى كه در اختيار اوست، از هر كدام آنها بهره مناسب گرفته ناخالص ها و دور از واقعيت ها را دور مى ريزد. ۴
گر چه بعضى از ظاهربين ها از جمله اى كه مرحوم كلينى در مقدمه كتاب كافى مرقوم فرموده اند: در پاسخ آن دوست دلسوخته شيعى خود كه درخواست نگارش

1.صحيح بخارى، جزء دوم، ص ۱۱۳.

2.همان، جزء ۶، ص ۲۱۰.

3.همان، جزء ۶، ص ۱۹۸.

4.در اين باره به كتاب دراسات في الكافى والصحيحين، فصل الكافى بنظر الشيعة مراجعه شود.

صفحه از 66