نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 128

وقتى تفسير است و ارزش دارد كه بدون اضافه كردن چيزى به كلام درصدد كشف معنا از خود آن باشد.
اين بود كوتاهى از سخن در ماهيت شرح و تفسير متون، به نحو مطلق و اخص. ولى به صرف شناخت ماهيت شرح نشايد انجام مطلوب آن را انتظار برد، زيرا شرح به عنوان يك كار انديشه به روش ها و ابزارها و عناصرى نيازمند است كه بدون شناخت و كاربرد آنها امكان پذير نمى باشد.
اگر پيش از شرح حديث يا تفسير آيه، شناختى صحيح از حقيقت شرح و متدها و ابزارها و عناصرش در دست نباشد، هرگز امكان يك شرح علمى فراهم نخواهد شد. بلكه شرح در يك خلأ شناختى دچار آشفتگى و جدل مى شود. و از آيه يا حديث در اين خلأ، برداشت هاى جورواجورى به عمل مى آيد كه ره به جايى نبرده و بسى ستيزه و ابهام را سبب مى گردند.
بنابراين مرحله اول شرح آيه يا حديث اين است كه بايد بر پايه يك ساختار اكتشافى محض بدون دخالت دادن آراء شخصى و امورى كه در كشف معنا اثرى ندارند به كار كشف محتواى آيه و حديث به مقدار ميسور پرداخت.
هر گونه اعمال رأى و سليقه و پيش استدلال و استحسان و قياس و هزينه ذهنى يا شخصى در تفسير، كارى است غير علمى و غير عقلايى كه تفسير را از ماهيت خود تهى مى سازد.
در حقيقت بطلان تفسير به رأى نتيجه منطقى از مفهوم واقعى تفسير است. و از اين رو تفسير به رأى از نظر علمى تفسير نيست.
شرح يا تفسير با اين حساب كارى اجتهادى و تحقيقى است و به همان ابزار و عناصرى كه در اجتهاد به كار مى روند نياز دارد. اجتهاد نيز به نوبه خود در ميدان احكام شرعى كارى است تفسيرى و اكتشافى، زيرا اجتهاد مانند شرح و تفسير در پى كشف و دريافت امورى است در واقعيت شرح كه پيش از كار اجتهاد وجود دارند.
اينك براى توضيح بيشتر نسبت شرح و اجتهاد با هم گفتارى در اين باره عرضه مى شود.

صفحه از 154