نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 118

آنچه در اين نوشته از جمله شروح كافى مورد نقد و پژوهش قرار مى گيرد، دو شرح است:
نخست، شرح صدر المتألهين بر اصول كافى و دوم، شرحى كه نگارنده بر كافى دارد.
اما پيش از پرداختن به تحقيق در دو شرح ياد شده، لازم است سخنى درباره اسلوب و روش علمى شرح و تفسير آورده شود تا بر پايه آن بتوان به سنجش و پژوهش در تفسيرات و شروح دست زد. در اينجا ديدگاهى را كه به نظرم رسيده عرضه كرده و بررسى ديدگاه هاى ديگر را به فرصتى واگذار مى كنم.

نظريه نگارنده در اسلوب علمى شرح و تفسير

در اين ديدگاه شرح داراى دو مرحله است: نخستين مرحله، شرح متن كلام است، و دومين مرحله، به تفسير علمى محتواى كلام پس از تقرير آن اختصاص دارد و اينك گزارش دو مرحله مذكور:
مرحله نخست «شرح متن»: هر كلامى از هر گوينده اى در بردارنده محتوايى است كه گوينده آن را منظور كرده. گفتار يا كلام هر گوينده نخستين پديدارى است كه مقصود وى را شرح مى دهد. در مورد نوشتارها نيز سخن بدين گونه است.
اگر محتوا و كلام به گونه اى باشند كه معنا به روشنى و بى هيچ دشوارى به ذهن ديگران منتقل شود، در اين صورت نيازى به توضيح بيشتر ندارد. ولى اگر يكى از محتوا و كلام يا هر دو به گونه اى باشند كه شنونده يا مخاطب نتواند به آسانى معنا را دريابد، در اين صورت كلام به تبيين نيازمند است.
و هر توضيح و تبيينى براى كلام چنينى اگر بخواهد شرح آن و توضيح دهنده محتواى آن در نظر گوينده يا نويسنده اش باشد، بايد صرفا درصدد راه هايى براى اكتشاف معنا و محتوا باشد، اگر به جاى اكتشاف در پى فرض و تطبيق و تصرف باشد ديگر توضيح آن كلام نخواهد بود، بلكه چيزى خواهد بود خارج از طيف شرح و تفسير كه سخنش بيايد.

صفحه از 154