نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 132

پيشينه اجتهاد اصولى تا گذشته اى دور امتداد دارد و مى توان رگه هاى آن را تا زمان اصحاب ائمه عليهم السلام جستجو كرد، گرچه در گذشت روزگار دگرگونى هايى پديد آمده كه علم اصول كنونى را از پيشينه آن متمايز كرده است.
مسلك اصولى بر چهار پايه قرار دارد و همه استدلال هايش بر آن چهار پايه همچون محورى يگانه مى چرخد. كتاب، سنت، عقل و اجماع، چهار پايه و دليل آنند.
مجتهد اصولى با استناد بر ادله استخراج شده از چهار اساس مذكور كار اجتهادى خود را به عنوان كارى اكتشافى آغاز مى كند. غايتى كه وى در پى آن است استبناط و كشف احكام شرعى است به كمك ابزارهايى كه از غور و تأمل در كتاب و سنت و عقل و اجماع به عنوان ادله اربعه فراهم آورده است.
در اين ميان كتاب و سنت، داراى مقام اولند، چون از يك سو دو مصدر منحصر تشريعند و از ديگر سو عناصر استخراج شده از آن دو ابزارهاى اصلى كشف احكام شرع مى باشند.
عقل به عنوان كاشف در مقام دوم قرار دارد و دليل بودن عقل در فقه، تنها در كاشفيت آن از برخى احكام فرعى است و هرگز به عنوان يكى از مصادر تشريع نبايد محسوب شود. از اين رو در عرض كتاب و سنت نيست.
كاشفيت عقل به سان يكى از ادله اربعه، حدود و شروطى دارد كه در مباحث محققان اصول مشخص و مبين گرديده، علاوه بر حدود و شروط مذكور در مباحث محققان اصول، بنابر مسلك سوم اجتهادى، مراعات حدود و شروط ديگرى براى كاشفيت عقل از احكام فرعى و تعيين مقدار اين كاشفيت لازم است.
اجماع از اين ديدگاه در مقام سوم هست، و تنها همچون يك كاشف در فقه اماميه تلقى شده. ارزش اجماع در فقه امامى در ماهيت آن نيست، بلكه در كشف آن از رأى معصوم عليه السلام است. اگر اجماعى نشانگر رأى معصوم عليه السلام باشد اعتبار دارد وگرنه هر اندازه هم كه نيرومند و گسترده باشد ارزشى ندارد.
در چگونگى كشف اجماع از رأى معصوم چند ديدگاه در اصول ارائه شده. و

صفحه از 154