نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 140

گفتارى تطبيقى در تفسيرپذيرى

آيه 2 از سوره فرقان (25): «الَّذى لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديرًا» .
ترجمه: خدايى كه او راست ملك آسمان ها و زمين و فرزندى اتخاذ نكرد و شريك و انبازى در ملك ندارد و هر چيز را آفريد پس اندازه گيرى كرد آن را به گونه اى اندازه گيرى.
شرح آيه: اين آيه داراى پنج قضيه صريح و منطوق به اين ترتيب است:
1. فرمانروايى حقيقى آسمان ها و زمين به خدا اختصاص دارد (= جهان و نظام جهان منحصرا در فرمان خدا است).
2. خداوند فرزندى اتخاذ نكرده (= فرزند ندارد و به فرزندى هم كسى را نگرفته).
3. براى خداى شريكى نيست (= چيزى كه بر آن عنوان شريك حمل شود وجود ندارد).
4. هر چيز را خدا خلق كرده است.
5. هر آفريده داراى قدرى خاص از طرف خدا است.
از ميان پنج قضيه فوق، قضيه سوم را براى تطبيق قانون تفسيرپذيرى برمى گزينيم.
قضيه سوم مى گويد: خدا شريك ندارد. اين قضيه از جنبه صورت، حمليه است و از جنبه نسبت، سالبه. و محتواى آن نفى شريك از خدا است در فرمانروايى حقيقى جهان.
براى توضيح بايد گفت: توحيد، اقسامى دارد كه هم مى توان همه آن اقسام را يك جا و در يكم عبارت گنجاند و هم مى توان هر كدام را جداگانه بيان كرد.
به موازات توحيد، شرك نيز اقسامى دارد كه براى تحقيق و تبيين توحيد بايد همه اقسام شرك نفى گردد. نفى اقسام شرك گاه به صورت نفى مطلق شرك بيان مى شود و گاه به صورت نفى هر يك از اقسام آن به طور جداگانه.
و به ديگر سخن براى نفى شرك، دو گونه عبارت هست: الف) عبارت نفى مطلق (= خدا شريكى ندارد = هيچ شريكى براى خدا متصور نيست). ب) عبارت نفى مقيد.

صفحه از 154