نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 141

در اين صورت نفى هر قسم در يك عبارت نافى بيان مى شود، بدين گونه:
1. خدا شريك در ذات ندارد.
2. خدا شريك در آفريدگارى ندارد.
3. خدا شريك در معبوديت ندارد.
4. خدا شريك در ملك و فرمانروايى حقيقى ندارد.
اقسام ديگر شرك نيز در عبارت هايى همانند عبارت هاى نافى مذكور كه هر كدام در بردارنده يك نفى مقيد است نفى مى گردد.
در آيه ياد شده به مناسبت گزارش سلطنت مطلق الهى بر دستگاه هستى و براى تبيين و تحقيق اين گزارش، شركت در فرمانروايى و سلطنت حقيقى نفى گرديده، زيرا با نفى اين شرك است كه پادشاهى مطلق خداوند بر جهان، به نحو كامل گزارش مى شود.
مقصود از سلطنت مطلق خدا بر هستى اين است كه او فعّال ما يشاء و مختار مطلق و فرمانرواى همه بودها و نبودها و همه نظام ها و نسبت ها و همه مراتب و درجات جهان به معناى اعم و سلطان بر قضا و قدر حتمى و غير حتمى است. رمز اين سلطنت نامحدود در مفهوم ژرف «بداء» نهفته مى باشد كه از جمله دانش هايى است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام بر بشريت ارزانى كرده اند.
حقير در پرتو آيات قرآن و احاديث امامان عليهم السلام بر پايه مجموعه اى از اصول دو علم فلسفه و عرفان نظرى تفسير خاصى از نظريه ژرف بداء دارد كه به توفيق خداوند در مبحث الهيات به معناى اخص عرضه خواهد شد.
اين قضيه (= نفى شرك در ملك) قضيه اى است تفسيرپذير، زيرا از يك سو با هيچ اصلى از اصول كلى خرد تنافى ندارد، و از سوى ديگر با طيفى از قضايا و اصول درباره توحيد سازگارى داشته و قابل ايضاح مى باشد.
اصول توحيد ذاتى، اصل توحيد صفاتى و اصل توحيد افعالى و نيز قضيه قدرت مطلق و قضيه مشيت مطلق الهى و همچنين قاعده نياز ممكن به واجب و اصل

صفحه از 154