نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 143

رويداد پنهان و پوشيده است كه حتى انديشه نمى تواند از آن مفهومى داشته باشد.
محتوا يا قضيه فاقد تفسير نيز چنين است، سخن نمى گويد، ذهن را به خود آشنا نمى سازد و انديشه در برابر آن بازتابى ندارد و آيينه اى را ماند كه در زير يك پوشش عايق در برابر نور قرار گرفته باشد.
دستگاه تفسير محتوا تابش محتوا را بر انديشه امكان پذير ساخته و ميان انديشه و معانى و قضاياى داده شده، پيوندى علمى برقرار مى سازد.
رويدادها از آن رو كه با فرضشان زير نام رويداد، در مرتبه اى از نفس الامر تقرر دارند، چيزهايى نفس الامرى اند، پس ضرورتا داراى تفسيرند، گرچه انديشه ما هنوز بر آن تفسير آگاه نشده باشد. فرض رويداد فاقد تفسير به طور مطلق فرض امرى است محال. از اين جهت هر رويدادى داراى تفسير است.
اما قضيه ها چنين نيستند، قضيه ها اگر تفسير داشتند، به گستره دانش بار مى دهند: وگرنه بايگانى شده تا روشن گردد كه آيا هيچ تفسير ندارند؟ يا اين كه دارند ولى ما نمى دانيم؟ اگر ثابت شد قضيه اى تفسير ندارد، مطلقا ثابت شده است كه باطل است، چون فقدان تفسير مساوى است با عدم ارتباط قضيه با تعاريف و اصول و قضاياى مقدم. و عدم ارتباط با امور مذكور برابر است با بطلان حقيقى.
تعاريف و ضوابط و اصول ضرورى و اولى به دليل ضرورت و اوليت از تفسير بى نيازند، گرچه با اين وصف هر كدام در پرتو يك يا چند امر اولى و ضرورى تفسيرپذير مى باشد.
اكنون پس از به انجام رساندن سخن در ماهيت شرح و تفسير، مى پردازيم به بخش پايانى اين گفتار كه نگاهى است گذرا به شرح صدر المتألهين بر اصول كافى و شرح نگارنده بر كافى.

سخنى از شرح ملاصدرا

اين شرح از نخستين حديث از نخستين كتاب اصول كافى به نام كتاب عقل و جهل آغاز گرديده و تا حديث چهارصد و نود و نه يا پانصدم كه حديث اول است از باب و

صفحه از 154