نقد و تحقيقى در زمينه شروح كافى - صفحه 146

مرتبه كشف محض كه از جنبه علمى هم ممكن و هم شناسايى پذير است، ميزانى است براى نقد و محك زنى شروح و تفاسير. هر شرحى كه به درجه كشف ناب نزديك تر باشد به همان نسبت علمى تر است و هر اندازه فاصله آن از اين درجه بيشتر گردد، به تفسير به رأى نزديك تر شده و به همان نسبت علمى بودنش را از دست مى نهد.
3. گرايش شرح به تفسيرها و نگرش هاى عقلى و متافيزيكى، به ويژه نگرش ها و تفسيرهاى فلسفه خود او. هر تفسيركننده بناگزير بر رده اى از نظريه هاى پيشين در كار تفسيرى خويش اتكاء دارد. بدين جهت هر تفسيركننده به مقتضاى دستگاه نگرش ها و نظريه هاى پيشين منطقا گرايشى خاص دارد.
متكلمى كه بحث هاى كلامى گستره فكرش را پوشانده و مجموعه اى از باورها و گمان ها و انگيزه ها را در او موجب شده، به سائقه اين امور داراى گرايش كلامى است و نيز اديب به مقتضاى همين مجموعه هاى قبلى، گرايش اديبانه دارد. و همچنين اگر در تفسيركننده اى مجموعه هايى مختلف وجود داشته باشند، گرايش او تابعى از مجموعه غالب يا برآيندى معقول و متناسب با كليت آنها است.
4. تقيد شرح به داده هاى متون و تعبد صاحب شرح به نصوص كتاب و حديث. وى با اين كه عميقا يك فيلسوف است، جانانه در پيشگاه صاحبان عصمت و حاملان دانش خدايى خاضع و متعبد است، خضوعى كه ماهيت عقلى دارد و تعبدى كه داراى خصلت فلسفى است.
5. هماهنگى همه بخش هاى شرح به مثابه يك اندام واره همخوان و متناسب، به گونه اى كه اگر يك جاى آن زير پرسش رفت همگى و كليتش زير پرسش مى رود.

نقدى كوتاه بر شرح صدر المتألهين

به انجام رساندن نقد بر اين اثر ارزنده و پاينده صدر المتألهين كارى است دشوار و نيازمند تفصيل كلام كه از گنجايش اين مقال بيرون است، ولى به رسم گزارش از برخى ديدگاه هايى كه درباره شرح وى بر كافى داريم، چند فراز همچون بيانى از نقدى چند بر اثر مزبور عرضه مى شود.

صفحه از 154