کافي و اصول اربعمأة - صفحه 11

تعريف اصل

محقق بهبهانى ـ كه سرآمد فقها و محققان شيعه در سده دوازدهم هجرى است ـ مى گويد:
«اصل عبارت است از رساله اى كه نويسنده آن، احاديث آن را شخصا از امام عليه السلام شنيده باشد، يا از روايت كننده اى كه او شخصا از امام استماع كرده باشد، يعنى واسطه ديگرى در كار نباشد و از كتاب يا اصل ديگرى نقل نشده باشد.» ۱ به همين دليل «اصل»، از اهميت فوق العاده اى برخوردار است.

عقيده علما در باب اصول و راويان آنها

در اين جا، آنچه را علماى بزرگ اماميه درباره اصول و راويان آنها گفته اند، مى آوريم تا اسباب نتيجه گيرى نهايى فراهم آيد.
1. شيخ مفيد (م 413 هجرى) ـ بنابر آنچه در آغاز كتاب معالم العلماء، از او نقل مى كند ـ در اين باره مى گويد:
از عهد اميرالمؤمنين تا زمان امام حسن عسكرى عليه السلام ، شيعه اماميه چهارصد كتاب تأليف نمود. و اين است معناى سخن ايشان كه مى گويند: براى او اصلى است. ۲
همو در كتاب الارشاد مى نويسد:
امام صادق عليه السلام آگاه ترين برادرانش از حيث قدر، و جليل ترين ايشان نزد عامه و خاصه است. مردم از آن حضرت علوم مختلف نقل كردند و نام او را در شهرها پراكندند. و علما، از هيچ يك از ائمه اهل البيت، به اندازه اى كه از او نقل كرده اند، روايت ننموده اند. اصحاب حديث نام راويانى را كه از او روايت كرده اند، با اختلافى كه بر حسب آراء و مقالات دارند نقل كرده اند، كه به چهار هزار نفر رسد. ۳
2. امين الاسلام طبرسى (م 548 هجرى) در كتاب اعلام الورى مى نويسد:
چهار هزار تن از مشهورترين دانشمندان، از امام صادق عليه السلام روايت كردند و از پاسخ هاى آن حضرت در مسائل، چهارصد كتاب معروف نگاشته اند كه «اصول» ناميده مى شود. آن اصول را اصحاب امام صادق و اصحاب فرزندش امام كاظم عليهماالسلامروايت كرده اند. ۴
3. ابن شهر آشوب (م 588 هجرى) در كتاب المناقب مى نويسد:
افراد موثّقى كه از امام صادق عليه السلام روايت كرده اند، چهار هزار تن مى باشند، و اسامى ايشان در كتاب الرجال ابن عقده مذكور است. ۵
4. محقق حلّى (م 676 هجرى) در كتاب المعتبر مى گويد:
بالغ بر چهار هزار نفر، از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند. و به تعليم آن حضرت، فقهاى دانشمند بسيارى ظاهر گرديدند، مانند زرارة بن اعين و برادرانش بكير و حمران، جميل بن صالح، جميل بن دراج، محمد بن مسلم، بريد بن معاويه، دو هشام (هشام بن حكم، هشام بن سالم)، ابو بصير، عبداللّه و محمد و عمران حلبى، عبداللّه بن سنان، ابوالصلاح كنانى و غير ايشان از دانشمندان بزرگ، به گونه اى كه از پاسخ سؤال هايى كه از آن حضرت مى شد، چهارصد اثر تصنيف گرديد كه «اصول» ناميده شد. ۶
مرحوم محقق بعد از كلام فوق مى گويد:
از شاگردان حضرت جواد عليه السلام دانشمندانى بودند، از قبيل: حسن بن سعيد، برادرش حسين بن سعيد، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن خالد برقى، شاذان ابوالفضل قمى، ايوب بن نوح بن دراج، احمد بن محمد بن عيسى و غير آنها كه اگر بخواهيم ايشان را نام ببريم به درازا خواهد كشيد. كتاب هاى ايشان هم اكنون بين اصحاب منقول است و بر علم ناب ايشان دلالت دارد. ۷
5. شهيد اول (مقتول به سال 786 هجرى) ـ بنابر نقل صاحب وسائل الشيعة از كتاب الذكرى ـ در اين باره كلامى مشابه سخن محقق دارد. شيخ حر مى نويسد:
شهيد در كتاب ذكرى درباره وجوب پيروى از مذهب اماميه وجوه متعددى را ذكر مى كند، از جمله: اتفاق امت بر طهارت ائمه اثناعشر عليهم السلام و شرافت اصل و نسب و ظهور عدالت ايشان است كه شيعه به حد تواتر از ايشان نقل مى كند و راهى براى انكار باقى نمى ماند، تا آن جا كه از پاسخ سؤالاتى كه از حضرت صادق عليه السلام مى شد، چهارصد رساله تأليف نمودند و از شاگردان معروف آن حضرت، نام چهار هزار نفر كه اهل عراق و حجاز و خراسان و شام بودند تدوين گشت. و همچنين از حضرت باقر عليه السلام نيز روايت نمودند. رجال ساير ائمه عليهم السلام نيز معروف و مشهورند و كتاب هايى تأليف نمودند كه نام بسيارى از ايشان را علماى عامه در كتاب هاى رجال خود آورده اند. ۸
6. محقق داماد (م 1040 يا 1041) در كتاب رواشح مى نويسد:
مشهور اين است كه اصول اربعمأة تأليف چهارصد مؤلف از اصحاب حضرت صادق عليه السلام مى باشد، بلكه در مجالس اخذ و سماع و روايت از آن حضرت و رجال آن امام، حدود چهار هزار نفر بودند و كتب ايشان بسيار است... اما آن مقدار كه اعتبار آنها مستقر و ثابت است، تعديل بر آنها انجام مى گيرد و اصول ناميده مى شود، همين اصول چهارصدگانه است. ۹
علّامه تهرانى در جمع اقوال فوق مى گويد:
معظم ارباب اصول از شاگردان صادقين عليهماالسلام بوده اند و اصول اندكى هم از اصحاب ساير ائمه معصومين نقل گرديده است. و وقتى كه مى گويند نويسندگان اصول اربعمأه از شاگردان امام صادق عليه السلام و يا صادقين عليهماالسلامبوده اند، نظر به اكثر و اغلب دارند. ۱۰

1.الذريعة الى تصانيف الشيعة، ج ۲، ص ۱۲۶.

2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۷۲.

3.الارشاد، ص ۲۵۳.

4.اعلام الورى، ص ۲۷۶.

5.المناقب، ج ۴، ص ۲۴۷.

6.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۷۲.

7.همان مدرك، ص ۷۳.

8.همان مدرك، ص ۷۷.

9.الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج ۲، ص ۱۲۰ ـ ۱۳۰.

10.الذريعه، ج ۲، ص ۱۳۱، ذيل اصل.

صفحه از 22