لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى - صفحه 327

ادامه استدلال فوق

بارى، مرحوم محدث نورى با ذكر مقدماتى ديگر در صدد استحكام بخشيدن به استدلال ايشان بر مى آمده مى گويد:
كلينى مرجع طائفه بوده و كتاب كافى را براى عمل مردم و تمسك بدان و اخذ و اقتباس از آن نگاشته و همچون كتاب هايى نبوده كه در ثواب اعمال و مسائل استحبابى و اخلاقى نگاشته مى شود و چندان به اعتبار سندى كارى ندارند.
از سوى ديگر در آن زمان مرسوم بوده كه در مورد صحت احاديث از امام عصر عليه السلام پرسش مى كرده اند، چنانكه در توقيعات محمد بن عبداللّه حميرى نمونه هايى از آن ديده مى شود، همچنين كتاب تكليف شلمغانى بر جناب حسين بن روح عرضه شده و به جز دو يا سه روايت، بقيه آنها از روايات امامان دانسته شده است. بنابراين بسيار بعيد مى نمايد كه كلينى - با اين كه در شهر وكلاء مى زيسته و به طور طبيعى بين وى و ايشان پيوندى گسترده بوده لذا عرضه كتاب براى وى ميسور بوده و او خود نيز مدت بيست سال با احتياط تمام به تأليف كتاب پرداخته و عرضه كتاب هم از اهميت بسيارى برخوردار بود كه سستى در آن جايز نيست، بااين همه ـ از عرضه كتاب خوددارى كرده و از ميزان اعتبار كتابى كه تا روز قيامت ملاك عمل مردمان است، پرسش نكرده باشد.
به عنوان تأييد، اين نكته را بايد دانست كه برخى از شاگردان كلينى همچون صفوان و نعمانى (كه نسخه كتاب به آنها منتهى مى گردد) وابوغالب زرارى (كه حدود ربع كتاب كافى را به دست خود استنساخ كرده) براى حل حوائج دنيوى دست به دامان نايبان حضرت مى زده اند. مثلاً ابوغالب زرارى براى حل اختلاف خود با همسرش از جناب حسين بن روح استمداد مى جويد و حاجتش بادعاى حضرت برآورده مى گردد. وقتى اين افراد براى برطرف شدن حوائج دنيوى، از امام عليه السلام يارى مى جسته اند، ۱ چگونه مى توان باور كرد كه براى بررسى صحت و سقم كتاب كافى با آن همه اهميت اقدام نكنند؟!

1.ظاهر عبارت محدث نورى آن است كه نعمانى و صفوانى نيز همچون ابوغالب زرارى براى حل مشكلات خودش به نايبان حضرت مراجعه كرده اند، ولى اين مطلب را در مصدرى نيافتيم.

صفحه از 346