لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى - صفحه 341

اشاره به منابع كافى

ما در جاى خود به تفصيل درباره منابع كافى و روش كشف اين منابع سخن گفته ايم. در اينجا تنها به ذكر اجمالى اين منابع و ارزيابى كلى آنها اكتفا مى كنيم. مؤلفان منابع كافى بر چهار قسم مى باشند.
قسم اول: مؤلفان معتبر در نزد طايفه اماميه.
از برخى از كتب اين قسم در مقدمه فقيه ۱ به عنوان كتب مشهورى كه مورد اعتماد و مرجع طايفه اماميه مى باشند ياد مى كند. همچون محاسن احمد بن محمد بن خالد برقى، نوادر احمد بن محمد ابن عيسى، مشيخه حسن بن محبوب، كتب سى گانه حسين بن سعيد، نوادر محمد بن ابى عمير، نوادر الحكمه محمد بن احمد بن يحيى اشعرى و نيز كتاب صلاة و كتاب زكات حماد بن عيسى كه غالبا از حريز روايت مى كند كه كتاب حريز از كتب مرجع به شمار مى آيد. از زمره كتب معتبر، كتاب طلاق حسن بن محمد بن سماعه است كه با وجود واقفى بودن مؤلف، در وثاقت وى و اعتبار كتابش بحثى نيست.
قسم دوم: راويان تضعيف شد همچون اسحاق بن محمد نخعى كه شديدا تضعيف شده و كتب وى نادرست خوانده شده است ۲ (كتاب اخبار السيد وى ظاهرا مصدر كافى بوده است ۳ )، الحسن بن العباس بن الحريش مؤلف كتاب انا انزلناه فى ليلة القدر (اين كتاب كه از مصادر كافى است ۴ ، شديدا تضعيف شده است ۵ )، سلمه بن الخطاب (كتاب وفاة النبى صلى الله عليه و آله وى، از مصادر كافى بوده است ۶ ، از وى با عبارت ضعيف الحديث ياد شده است ۷ )، محمد بن على صيرفى ابوسمينه (كتاب دلائل وى از مصادر كافى بوده ۸ اين راوى شديدا تضعيف شده است ۹ ).
قسم سوم: در وثاقت مؤلف اختلاف نظر ديده مى شود. سهل بن زياد ۱۰ كه كتاب توحيد و كتاب نوادر وى از مصادر كافى است، از اين قسم است.
قسم چهارم: مؤلف تضعيف شده ولى كتاب وى معتبر خوانده شده است:
معلى بن محمد بصرى كه در نجاشى با عبارت «مضطرب الحديث والمذهب» وصف شده، ولى درباره كتب وى گفته شده است، كتبه قريبة ۱۱ ، كلينى از وى آيات مربوط به ولايت اهل بيت عليهم السلام ۱۲ را نقل كرده كه گويا از كتاب تفسير يا كتاب الامامه وى گرفته شده است.
بنابر اين تمام منابع كافى مورد تأييد كتب رجال نيست. البته اختلاف نظر در ارزيابى مصادر و اعتبار مؤلفان آن طبيعى است و كسانى كه در كتب رجال تضعيف شده اند، الزاما همه بر ضعف آنها اتفاق نظر ندارند. در پايان اين قسمت، اشاره به اين نكته مفيد است كه از پاره اى روايات كافى، وقوع تحريف در قرآن برداشت شده است. مراجعه به اين احاديث نشان مى دهد كه در اسناد اين روايات، كسانى چون معلى بن محمد و احمد بن مهران واقع اند كه در كتب رجالى تضعيف شده اند، لذا نمى توان مفاد اين روايات را به عالمان امامى مذهب نسبت داد.

1.كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۴ و ۳.

2.رجال نجاشى، ص ۷۳، ش ۱۷۷؛ ضعفاء ابن غضائرى، ص ۴۱، ش ۱۴، (مجمع الرجال، ج ۱ ص ۱۹۷).

3.كافى، ج ۱، ص ۵۰۸، ح ۹ تا ص ۵۱۲، ح ۲۲.

4.كافى، ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱ تا ص ۲۵۲، ح ۹، ص ۵۳۲، ح ۱۱ تا ص ۵۳۳، ح ۱۳.

5.رجال نجاشى، ص ۶۰، ص ۱۳۸؛ ضعفاء ابن غضائرى، ص ۵۱، ش ۳۴، (مجمع الرجال، ج ۲، ص ۱۱۸).

6.كافى، ج ۱، ص ۲۲۱، ح ۵ تا ص ۲۲۲، ح ۸.

7.رجال نجاشى، ص ۱۸۷، ح ۴۹۸.

8.كافى، ج ۱، ص ۳۱۳، ح ۱۰ تا ص ۳۱۶، ح ۱۵، وص ۳۲۱، ح ۶ ـ ۹.

9.مصادر تضعيف وى پيشتر گذشت.

10.وى در رجال شيخ، ص ۳۸۷، ش۵۶۹۹ = ۴ توثيق و در مصادر ديگر تضعيف شده است: رجال نجاشى، ص ۱۸۵، ش ۴۹۰؛ فهرست شيخ طوسى، ص ۲۲۸، ش ۳۳۹؛ استبصار، ج ۳، ص ۲۶۱، ذيل ح ۹۳۵.

11.رجال نجاشى، ص ۴۱۸، ش ۱۱۱۷.

12.كافى، ج ۱، ص ۲۱۷، ح ۱ ـ ۴، ص ۴۱۳، ح ۷ تا ص ۴۱۵، ح ۱۶ و ۱۸، ص ۴۱۶، ح ۲۰ و ۲۱ و ۲۳، ص ۴۱۷، ح ۲۹ و ۳۰، ص ۴۱۸، ح ۳۲ تا ۳۴، ص ۴۲۰، ح ۴۰ تا ص ۴۲۱، ح ۴۶، ص ۴۲۲، ح ۴۹ و ۵۰، ص ۴۲۵، ح ۶۸، ص ۴۲۶، ح ۷۰ و ۷۱ و ۷۳، ص ۴۲۷، ح ۷۷، ص ۴۲۸، ح ۷۹.

صفحه از 346