زمينه‏هاى تاريخى كتاب كافى با تكيه بر جنبه‏هاى كلامى - صفحه 37

دوره صفويه با زمينه مناسبى كه براى جريان اخبارى پديد آورد، شاهد بازسازى مجدد و گرچه به طور طبيعى تا حدى متفاوت مدرسه اهل حديث شيعه بود. در اين دوره، سه اثر ديگر از جوامع حديثى شيعه پديد آمد كه هر كدام به گونه اى نقدى بنيادى نسبت به زير ساخت هاى مدرسه حلّه در برداشت. البته پايه نظرى اين جريان را قبل از اين ملا امين استرآبادى (د1036ق) در الفوائد المدنيه با تلاش در تمايز دو مكتب اهل حديث و اصوليان شيعه تحت عنوان «متقدمان و متأخران» و نقد جدى و بسيار شديد نسبت به مبانى فقهى، رجالى و حتى كلامى اصوليان برداشته بود كه حمايت نظرى شيخ بهايى (د1031ق) در مشرق الشمسين و مجلسى پدر (د1070ق) در روضة المتقين در تقويت اين جريان بى تأثير نبوده است. فيض كاشانى (د 1090ق) در الوافى، نقدهاى تند و تيزى نسبت به مبانى رجالى و فقهى مدرسه حلّه وارد مى سازد. وى با بيان تفاوت روش نقد حديث نزد قدما و متأخران، تقسيم احاديث به صحيح، حسن و... را ناآشنا براى متقدمان شمرده و حديث صحيح را نزد ايشان حديثى مى داند كه مجموعه اى از قراين مبنى بر صحت را همراه خود دارد. سپس در چند شماره به ذكر قراين يادشده مى پردازد:
1. وجود روايت در نسخه هاى متعددى از اصول اربعمائه كه به طور متصل از امامان معصوم عليهم السلام نقل شده اند؛
2. تكرار روايت در يك يا چند اصل از راه هاى گوناگون و با سندهاى متعدد و معتبر؛
3. وجود روايت در يكى از آثار شناخته شده اصحاب اجماع، مانند زراره و محمد بن مسلم كه همه شيعيان بر درستى رواياتشان گواهى مى دهند؛
4. وجود روايت در اثرى شناخته شده از راويانى كه بر درستى رواياتشان يا مشروعيت عمل به آنها اتفاق نظر وجود دارد؛ كسانى مانند يونس بن عبدالرحمن و عمار ساباطى؛
5 . وجود روايت در يكى از آثارى كه بريكى از امامان عرضه شده و مندرجات آن را تأييد نموده است؛
6 . وجود روايت در كتابى كه مراجعه به آن در بين شيعيان رواج يافته و مرجعى

صفحه از 46