روش فهم حديث در شرح اُصول الكافى ملّاصالح مازندرانى - صفحه 127

ملّا صالح غالبا با اصطلاح «فى العرف» به معناى شرعى واژه اشاره دارد؛ چنان كه درباره واژه «شكر» به معناى لغوى و عرفى مى پردازد و سپس رابطه بين آن دو را تبيين مى كند ۱ و معناى اصطلاحى واژگان را هم، به تناسب بحث، براى تبيين صحيح معناى واژه ذكر كرده است؛ چنان كه واژه طب را در لغت، به «حذاقت» ترجمه مى كند و هر حاذق را در نزد عرب طبيب مى داند. سپس به معناى اصطلاحى آن، به عنوان يك فن و دانش مى پردازد. ۲ پرداختن به وجه تسميه راهبرد ديگر ملّا صالح در تبيين مفهوم لغوى است؛ چنان كه در وجه تسميه خداوند به جبار، شش وجه را بيان كرده است. ۳
بيان فروق لغوى به ما در فهم مرز دقيق و تفاوت ظريف واژه ها يارى مى رساند. در واقع، شناخت واژه هاى مترادف يك واژه هم فهم آنها و هم فهم واژه مدنظر را ساده تر مى كند و هم دانستن فرق بين آنها موجب درك گستره معنايى واژه مورد نظر مى شود. از اين رو، در شرح ملّا صالح، در موارد لزوم، براى تبيين بهتر معنا به فروق لغوى پرداخته شده است. شارح در تبيين معناى دو واژه «ريا» و «شؤب» ابتدا، حالاتى را فرض مى كند و بر اساس حالات مفروض، رابطه آنها را با يكديگر تبيين مى كند و معتقد است كه اين رابطه گاه، تباين مطلق است و گاه، عموم و خصوص من وجه و ديگر گاه، عموم و خصوص مطلق. ۴ و در جاى ديگر، اختلاف «رحمت» و «رأفت» را از باب تفاوت سبب و مسبب مى داند و درباره آن توضيح مى دهد. ۵
ملّا صالح، علاوه بر تبيين مفهوم واژه به زبان عربى، گاه معناى فارسى آن را هم مى آورد؛ چرا كه مى پندارد كه آن توضيح هاى لغوى نمى توانند مخاطب فارسى زبان را به اصل معناى لغت برسانند. ۶ علاوه بر موارد مذكور، از آيات ۷ و روايات ۸ نيز در تبيين معنا سود جسته است.

1.همان، ج۱، ص۱۳۱.

2.همان، ج۱، ص۲۹۶.

3.همان، ج۳، ص۱۱۷.

4.همان، ج۱، ص۲۶۴.

5.همان، ج۱، ص۲۲۵.

6.همان، ج۱، ص۲۵۵.

7.همان، ج۱، ص۹۶.

8.همان، ج۲، ص۲۰۶.

صفحه از 146