روش فهم حديث در شرح اُصول الكافى ملّاصالح مازندرانى - صفحه 130

در باب چيزى، به اطلاق، سخن بگويند، لزوما همه انسان ها و همه زمان ها را اراده نكرده اند. ۱ يا در جمع بندى احاديث «رفق» مى گويد كه مراد، تشويق بر عمل به هر يك از آنها در موضع خودش است و اين شأن عاقل حكيم است. ۲ و بدين شكل، بر اثر گذارى مقام سخن در فهم احاديث اشاره دارد.
يافتن سؤال نهفته و ذهنى و يا آشكار و علنى راوى و يا پرسشگر ـ كه خود نخستين مخاطب حديث است ـ ما را به محور اصلى پاسخ مى رساند و گاه توجه به سؤال موجب راندن احتمالاًت بعيد و تقليل آنهاست ۳ و شارح، گاه با تكيه بر آن تنافى ظاهرى احاديث را بر طرف كرده است:
اين دو حديث بر قول اصوليين مبنى بر اين كه حكم، هنگام تعارض دو دليل، وقف يا تخيير است، دلالت دارد؛ اما اشكالى مطرح است كه... اين اشكال رد مى شود؛ چون قول سائل... مانع از آن است؛ چرا كه صراحت در پرسش از حكم متناقضين دارد. ۴
در جاى ديگرى نيز براى رفع تنافى ظاهرى احاديث، وجوه مختلفى را در معناى مراد از سؤال مطرح مى كند و مى گويد اگر بر احتمال اخير حمل شود، رفع تنافى گردد. ۵ او در شرح عبارت «فقال لم اسئلك عن هذا» غرض از سؤال را تقرير و توبيخ و نه استعلام مى داند. ۶
توجه به ويژگى هاى مخاطب ـ كه گوينده سخن از آن اطلاع دارد ـ در فهم دلالت الفاظ اثرگذار است؛ چرا كه ائمه معصوم عليهم السلام ، به اقتضاى بلاغت و فصاحت خويش، موقعيت راوى و مخاطب را در نظر گرفته و به تناسب و اقتضاى حال او سخن مى گفتند. از اين روست كه شارح درباره ابوعبيده حذاء كوفى مى گويد:
ثقه و صحيح است؛ چنان كه اصحاب رجال به آن تصريح كرده اند و نزد آل محمد صلى الله عليه و آله منزلت نيكو داشت و در مكه ملازم و همنشين ابا جعفر عليه السلام بود و...

1.شرح اُصول الكافى، ج۱، ص۱۵۹.

2.همان، ج۱، ص۲۳۱.

3.روش فهم حديث، ص۱۲۲.

4.شرح اُصول الكافى، ج۲، ص۳۳۲.

5.همان، ج۲، ص۳۴۴.

6.همان، ج۲، ص۲۳۱.

صفحه از 146