روش فهم حديث در شرح اُصول الكافى ملّاصالح مازندرانى - صفحه 133

استناد جسته است. ۱ از زيباترين شواهد، در استناد شارح به آيات قرآن، به هنگام تبيين مفهوم تقواست. ۲
گاهى نيز آيات، شاهدى بر جنبه خاصى از حديث آمده اند؛ مثلاً ملّا صالح در شرح حديثى درباره وسواس ـ كه در آن، امام عليه السلام فرموده اند كه اگر از شخص مبتلا به وسواس علت عملكرد او را بپرسى، «قطعا به تو خواهد گفت: از عمل شيطان است» ـ ابتدا در وجه معنا توضيح مى دهد كه او به زبان، چنين گويد و اعتقاد قلبى ندارد. آن گاه، براى چنين نحوه گفتارى ـ كه مخالف عمل است ـ آيه «وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»۳ را شاهد مى آورد. ۴

5 ـ 2. گردآورى احاديث در يك موضوع

از نگاه اماميه، سنت دامنه اى به وسعت آغاز رسالت تا پايان غيبت صغرا دارد ـ كه حدود 320 سال است ـ ، اما همواره سرچشمه آن يكى بوده و به زلال وحى بازگشت دارد و قرآن بر اين مطلب صحه گذارده است؛ آنجا كه فرمايد: «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَا وَحْىٌ يُوحَى» . ۵ و اين وحى بيانى عهده دار تبيين قرآن و رفع ابهام و اجمال از آن و عرضه مفاهيمش به مقتضاى زمان گرديد. پس رسول اكرم صلى الله عليه و آله در زمان حيات خود، رسالت تبيين و تفسير كتاب الهى را در كنار رسالت ابلاغ آن بر عهده داشتند و با توجه به درك عمومى جامعه و بر اساس نيازها و خواست جامعه آن روز، به تبيين آيات الهى پرداختند، اما قرآن ختم كتب و اسلام ختم اديان و رسول اكرم صلى الله عليه و آله ختم رسل بود و اين مقدار تبيين قرآن براى نسل هاى بعد كافى نبود. از طرف ديگر، جامعه آن روز بيش از آن را بر نمى تابيد. پس رسول اكرم صلى الله عليه و آله در تربيت وصى كوشيد تا ميراث قرآن و بار سنگين مرجعيت فكرى و دينى جامعه را بر دوش او گذارد و سپس بارها و بارها در گوش زمان فرياد برآورد و او را به مردم شناساند كه: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى». ۶ آن گاه، با خاطرى آسوده به ملأ اعلى پيوست و در جوار

1.همان، ج۱، ص۱۴۶، ۱۸۳ و ۱۹۵.

2.همان، ج۱، ص۱۱۹ و ۱۱۸.

3.سوره لقمان، آيه ۲۵.

4.شرح اُصول الكافى، ج۱، ص۸۶ .

5.سوره نجم، آيه ۳ و ۴.

6.كنز العمال، ص۱۶۵.

صفحه از 146