روش فهم حديث در شرح اُصول الكافى ملّاصالح مازندرانى - صفحه 141

اشاره شارح به عملكرد عقلا و عاقلان نيز مى تواند تأكيد ديگرى بر جايگاه عقل در فهم متون حديث باشد؛ ۱ همچنان كه بيان بديهيات عقلى نيز حاكى از آن است. او در شرح «و يكون عقله أفضل من جميع عقول اُمّته»، به دليل عقلى استحاله ترجيح مفضول بر فاضل و نيز ترجيح يكى از دو چيز مساوى بر ديگرى، توسل جسته است. ۲ ناگفته نماند كه حجت بودن عقل و جايگاه رفيع آن، منافاتى با احاديث وارده در باب ذم قياس و انكار آن ندارد. شارح نيز آنجا كه به شرح «ما من شى ء إلا و فيه كتاب أو سنّة» مى پردازد، كلامش حاكى از تفاوت اين دو و مدح عقل و ذم قياس است. ۳
شارح از وجدان و گواهى آن نيز در تأييد مطالب سود جسته است؛ ۴ چرا كه در برخى احاديث از پذيرش قلب و آرامش جان و آن احساس و درك نهادينه شده از روح دينى و احساس قرابت و اُنس، نسبت به حديثى، به عنوان ملاكى در تشخيص حديث درست از نادرست ياد شده است؛ براى مثال از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است:
آن گاه كه حديثى از من شنيديد كه برايتان آشنا بود و با آگاهى و احساس درونى شما همراه بود و آن را نزديك خود يافتيد پس من به شما از آن سزاوارترم و اگر حديثى شنيديد كه جان هايتان آن را ناآشنا دانست و احساس شما از آن بيگانه بود و آن را دور يافتيد، پس اين سخن از من بيش از شما بُعد دارد. ۵

7 ـ 2. توجه به تاريخ و تجربه

تاريخ هر حادثه و پديده، از چگونگى وقوع آن خبر مى دهد و به شناسنامه اى ماند كه آيندگان را از هويت و چند و چون آن باخبر مى سازد. تاريخ، در نهان خود، اسرارى بسيار از انسان ها، رفتارها، وقايع، مكتب ها و دانش ها دارد كه هر كه بيشتر با آن آشنا گردد، از آن بيشتر آموزد و اندوزد. ضرورت آگاهى از تاريخ در فهم روايات، غير قابل انكار است كه گاه مشكلات فهم را برطرف كرده و مراد واقعى را مى فهماند.

1.همان، ج۱، ص۲۵۰.

2.همان، ج۱، ص۸۸ .

3.همان، ج۲، ص۲۸۰.

4.همان، ج۱، ص۲۵۲.

5.الجامع الصغير، ج۱، ص۱۰۸.

صفحه از 146