عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 149

كاربردهاى گوناگون واژه عقل، از ديدگاه وى چگونه است؟
ـ وى چگونه درجات گوناگون عقل را باز مى شناساند؟
ـ چگونه مى توان عقل را رشد داد؟ و...

1. تعريف عقل

شارح، در چند جا از شرح كتاب عقل و جهل، تعريف عقل را آورده و چنان كه خواهيم گفت، عقل را بر پايه ديدگاه حكيمان و فيلسوفان مى شناساند. وى عقل را دو گونه تعريف مى كند:
1. در شرح نخستين ۱ حديث از كتاب عقل و جهل، عقل را اين گونه شناسانده است:
العقل أى النفس الناطقة و هى الجوهر المجرّد عن المادّة فى ذاته دون فعله فى الأبدان بالتصرّف و التدبير، و هذا الجوهر يُسمّى نفساً باعتبار تعلّقه بالبدن و عقلاً باعتبار تجرّده و نسبته إلى عالم القدس، إذ هو بهذا الاعتبار يعقل نفسه أى يَحبِسُها و يمنعها عَمّا يقتضيه الاعتبار الأوّل من الشرور و المفاسد المانعة من الرجوع إلى هذا العالم. ۲
عقل، يعنى نفس ناطقه و آن، جوهرى است كه در ذات خود، از مادّه مجرّد است؛ امّا در فعل خود كه با تصرّف و تدبير بدن ها پديد مى آيد، به مادّه وابسته است. اين جوهر را گاه نفس مى نامند؛ از آن رو كه [در فعل خود] به بدن تعلّق و ارتباط دارد و گاه آن را عقل مى نامند؛ از آن رو كه در ذات خود، از مادّه بيگانه است و به عالم قدس منسوب است. اين كه آن جوهر را عقل مى نامند، از آن جهت است كه به اين اعتبار دوم، نفس را در بند مى كند و آن را از مقتضيات اعتبار اوّل كه شرور و مفاسدى است كه مانع از بازگشت نفس به عالم قدس مى شود باز مى دارد.
بر پايه آنچه خوانديم، در نگاه شارح، نفس سكّه اى دو رويه است كه يك روى آن،

1.لمّا خلق اللّه ُ العقلَ استنطَقَه ثمّ قال له أقبِل فأقبل... ؛ آن گاه كه خدا عقل را آفريد، او را به سخن آورد و بدو گفت: «پيش بيا». پس پيش آمد (الكافى، ج ۱، ص ۱۰).

2.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۶۶.

صفحه از 176