عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 153

است) اداره مى شود. مى توان ارتباط ميان عقل با تعريف اوّل را با بدن، و نيز پيوند ميان عقل به معناى دوم با عقل به معناى اوّل را با نمودار زير روشن تر ساخت.
وى يكى از ويژگى هاى اين جوهرِ مفارق از مادّه را كثير العدد بودن آن مى داند و در توضيح آن، چنين مى نگارد:
وإنّه كثير العدد لا مثل كثرة الأشخاص المندرجة تحت نوع واحد و لا مثل كثرة الأنواع المندرجة تحت جنس واحد لأنّ تلك الكثرة من توابع المادّة و العالم القدسى منزّه عنها، بل هى مراتب وجوديّة نورانية بسيطة مختلفة فى الشدّة و الضعف فى النورية متفاوتة فى الكمال والقرب إلى نور الأنوار. ۱
اين عقل، كثير العدد است؛ امّا نه آن گونه كه اشخاصِ گوناگون، زير عنوان يك نوع قرار مى گيرند، ۲ و نيز نه آن گونه كه انواع فراوان، زير مجموعه يك جن

1.همان جا.

2.از نگاه منطقى، هر يك از انسان ها به تنهايى، يك شخص هستند كه زير نام كلّى حيوان ناطق قرار مى گيرند. «حيوان ناطق» در اين جا، نوع اين اشخاص به شمار مى آيد. منطقيان در تعريف نوع گفته اند: نوع، آن كلّى ذاتى اى است كه بيانگر تمام ذات يا حقيقت شى ء است. بر اساس اين تعريف، هر گاه از چيستى (ماهيت) افرادى كه حقيقت آنها يكى است پرسيده شود بدين گونه كه مثلاً پرسيده شود: «حسن، پرويز و احمد چه هستند؟»، آنچه در پاسخ به چنين سؤالى ذكر خواهد شد، «نوع» خوانده مى شود. در پاسخ بدين سؤال، بديهى است كه بايد گفت: آنها انسان اند (ر.ك: مبانى منطق، محمّدعلى اژه اى، ص ۴۴).

صفحه از 176