عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 161

از مفيض دريافت مى كند و از سوى ديگر، به وسيله قوّه عملى، در مراتب پايين تر اثر مى گذارد و نفس را از راه حُسن سياست و تدبير، به مراحل و منازل بالاتر ارتقا مى دهد. از نگاه وى، عبارتِ «و بحسن السياسة يكون الأدب الصالح»، بيانگر همين تأثير عملى عقلى است. ۱

4. كاربردهاى واژه «عقل»

تا كنون، با دو معنا از معانى عقل از ديدگاه شارح، آشنا شديم. البتّه معناى نخستين، معنايى تقريباً قطعى و غالبى است و معناى دوم، تنها چونان يك احتمال مطرح گشته بود.
اكنون بيفزاييم كه از نگاه شارح، عقل در احاديث، به معناى علم و حكمت نيز به كار رفته است. ۲ گو اين كه وى حكمت را از ثمرات و پيامدهاى علم مى داند. ۳ به هر روى، اين كاربرد عقل، كاربردى مجازى است؛ زيرا چنان كه ديديم، وى بارها تعريف ويژه خود را از عقل به دست داده بود و بر اين اساس، مى توان دانست كه علم و نيز حكمت، از بهره هاى عقل اند. پس اطلاق عقل بر علم و حكمت، از گونه ناميدن يك چيز به نام سبب و علّتِ پديد آورنده آن است. وى در شرح حديث دوازدهم از كتاب عقل و جهل، اراده اين معنا را نيز در كنار معناى ديگر عقل، محتمل مى داند. ۴
گفتنى است از آن جا كه شارح براى عقل، مراتب گوناگونى را به تصوير كشيد، در برخى احاديث، واژه «عقل» را تنها به يكى از اين مراتب حمل كرده است. براى نمونه، درباره اين حديث كه اميرالمؤمنين على عليه السلام فرموده: «نداشتنِ عقل و دين را از هيچ كس نمى پذيرم»، ۵ چنين مى نويسد:
مراد از عقل در اين جا، عقل هيولايى نيست كه فارق انسان و حيوان است؛ زيرا اين مرتبه از عقل، در همه انسان ها [به ناگزير ]وجود دارد... ؛ بلكه مراد از

1.از آن جا كه شارح در صدد بوده است كه به گونه اى ارزيابىِ فلسفى و حكمى، افزايش مراتب عقل را با عبارات احاديث تطبيق دهد و هماهنگ سازد، عبارت وى در اين جا كم و بيش پيچيده گشته است.

2.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۱۷۷.

3.همان جا.

4.الكافى، ج ۱، ص ۲۷.

صفحه از 176