عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 163

عقل، از گونه اطلاق حالّ بر محلّ يا اطلاق اثر بر مبدأ و مؤثّر خواهد بود. ۱
براى روشن شدن بخش پايانى اين سخن شارح، بيفزاييم كه بر پايه تعريفى كه وى از عقل بالفعل به دست داده بود، اين مرتبه از عقل است كه سبب پيدايش دانش هاى نظرى انسان مى شود؛ چون خوانديم كه بر پايه تعريف، عقل بالفعل مرتبه اى است كه در آن، نفس انسانى نظريات را در آينه بديهيات و از راه به كارگيرى آنها به دست مى آورد. از اين رو، مى توان گفت كه عقل بالفعل، جايگاه يا سبب پيدايش چنان دانش هايى است و از اين رو، مى توان حكمت را ـ اگر آن را به معناى دانش بگيريم ـ به قرينه سببيّت يا حاليّت، به عقل تفسير كرد.
از آنچه خوانديم، در مى يابيم كه:
1. حكمت و عقل در احاديث، گاه به جاى يكديگر به كار رفته اند.
2. چنان مى نمايد كه از نگاه شارح، مى توان مفاهيمى را كه از ثمرات و پيامدهاى عقل به شمار مى آيند، عقل ناميد. در اين صورت، مى توان گفت كه مراد از عقل، مفاهيمى ديگر است كه با آن ارتباطى از گونه علّت و معلول يا مانند آن دارند. از آن سو، مى توان مفاهيمى مانند حكمت را كه در احاديث يا قرآن به كار رفته اند، به جاى عقل به كار برد. آنچه اين كار را جايز مى سازد، وجود گونه اى ارتباط ميان عقل با آن مفاهيم است و روشن است كه اگر چنين ارتباط و نسبتى وجود نداشته باشد، اين دو دسته نام گذارى، نادرست و ناروا خواهند بود.

6 . پاسخ به يك پرسش

اكنون كه سخن بدين جا كشيد، شايسته است به پرسشى مهم درباره چگونگى افزايش مراتب عقل، پاسخ گوييم.
اگرچه پايين ترين درجه عقل ـ كه همان استعداد و آمادگى به دست آوردن كمالات است ـ از سوى خداوند به انسان ها داده مى شود؛ ولى آيا راهيابى عقل به مراتب والاتر ـ كه از راه كسب معارف انجام مى گيرد ـ ، موهبتى از جانب خداوند است يا دستاوردى

1.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۱۴۳.

صفحه از 176