عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 164

است كه انسان در نتيجه تلاش خود بدان مى رسد؟ به ديگر سخن، آيا تلاش انسان براى افزايش مرتبه عقل خود، علّت تامّه به شمار مى آيد يا آن كه تنها جزئى از علّت است؟
شارح در شرح حديث: «آن كه براى به دست آوردن عقل، خود را به سختى اندازد، جز بر جهلش افزوده نمى شود»، ۱ به اين پرسش، چنين پاسخ مى دهد:
در نگريستن به ظاهر اين حديث و نيز ظاهر حديث [امام صادق عليه السلام كه در آن، خداوند تعالى خطاب به عقل فرموده بود:] «تو را جز در وجود آنان كه دوستشان دارم، كامل نمى كنم». ۲ و نيز ظاهر [اين سخن امام عليه السلام كه فرموده است: ]«خداوند در آخرت و در حسابرسى بندگان، به همان اندازه كه در دنيا به آنان عقل داده است، مداقّه مى كند» ۳ و نيز اخبار فراوان ديگر، ما را به اين نتيجه مى رساند كه اعطاى عقل و افزايش آن، از سوى خداست و به دست آوردن علوم و آداب، گرچه در پديد آمدن آن دخالت دارد، علّت فاعلى نيست؛ بلكه تنها شرط هايى براى به وجود آمدن آن چيز از سوى مبدأ فيّاض است. همان سان كه روغن، شرط يا زمينه ساز فزونى نور چراغ است؛ ولى اصل [وجود ]نور و افزايش يافتن و بيشتر شدن آن، از خداوند است. ۴
بنا بر اين، آنچه از انسان ها ساخته است، آن است كه زمينه ها را براى رشد، بارورى و افزايش عقل آماده كنند؛ ولى سرانجام، وجود مقدّس خداوند است كه عقل را به مراتب بالاتر سير مى دهد و بدان تكامل مى بخشد. از اين رو، تلاش هاى انسانى، تنها علّت مُعدّه هستند و علّت فاعلى، تنها وجود خداوند است.

7. مفهوم «حجّت» بودنِ عقل

مى دانيم كه در رواياتى نه چندان اندك ـ كه برخى از آنها در الكافى نيز گزارش شده اند ـ ، ۵ عقل را «حجّت» ميان بندگان و خداوند و نيز آن را حجّت باطنى خدا به شمار آورده اند.

1.الكافى، ج۱، ص ۲۴.

2.همان، ج۱، ص ۱۰.

3.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۱۱.

4.همان، ص ۲۹۳.

5.الكافى، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۰ و ۲۲.

صفحه از 176