عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 170

عملى» در حقيقت، دو تعبير براى دو مرحله از مراحل و مراتب ششگانه نفس اند كه پيش از اين، درباره آن گفتگو كرديم. چنان كه خوانديم، در مراتب آغازين، نفس، اندك اندك با حقايق و معارف و دانش ها آشنا مى گردد و توانايى شناخت آنها را به دست مى آورد. به ديگر سخن، در مراحل آغازين، كار نفس انسانى، شناخت حقايق و علوم است؛ امّا روشن است كه نفس در سير تكاملى خود، در گستره شناخت باقى نمى ماند و با عمل به دانسته هاى پيشين، به مراحل بالاتر سير مى كند. بنا بر اين، در مراحل بالاتر، تأكيد بر عمل و به كارگيرى دانسته هاست؛ ولى در آغاز راه، تكيه اصلى، بر قدرتِ شناختى است كه نفس از خود نشان مى دهد.
اگر اين ارزيابى را بپذيريم، آن گاه در حقيقت، عقل نظرى و عقل عملى همان مراحل رشد و تكامل نفس خواهند بود؛ ولى از زاويه و ديدگاهى ديگر. مراحل آغازين در اين تحليل، نمايشگر عقل نظرى است و مراحل بالاتر ـ كه عقل در آن مراحل، به دانسته هايش عمل كرده و به اندازه اى به شكوفايى رسيده است ـ ، بيانگر عقل عملى است.

10. زمان تعلّق عقل به انسان

پيش از اين، خوانديم كه هسته آغازين و نهال نخستينِ عقل در انسان، از سوى خداوند به انسان اهدا شده است و سپس انسان در ادامه زندگى، مى تواند اين نهال را بپروراند و شكوفا كند. اكنون پرسش آن است كه اين نهال آغازين، از چه زمانى به انسان اعطا مى شود؟ و نفس انسانى، از چه زمانى با عقل ارتباط مى يابد؟ براى پاسخ، بايد در نگريم به روايتى از كتاب عقل و جهل، كه يكى از ياران امام صادق عليه السلام از ايشان مى پرسد: «گاه مى شود كه كسى نزد من مى آيد و من [در هنگام سخن،] تمام مراد خود را با جملاتى موجز و اندك، بدو مى رسانم و نيازى به تفصيل ندارم. گاه نيز كسى نزدم مى آيد كه گرچه سرعت فهم او به اندازه نفر نخستين نيست؛ ولى حرف مرا به خوبى در مى يابد و مى تواند همه سخنم را چنان كه گفته ام، باز گويد. گاه نيز شخصى نزدم مى آيد كه چنان توانايى اى ندارد و از من مى خواهد كه سخنم را برايش تكرار كنم.

صفحه از 176