[سبب چيست؟]». ۱ امام صادق عليه السلام در پاسخ مى فرمايد: «آن كه با بخشى از سخنان تو، همه خواسته ات را در مى يابد، كسى است كه نطفه اش [از آغاز و در همان هنگامِ نطفه بودن] با عقلش درآميخته است. آن كه همه سخن تو را مى شنود [و مقصودت را در مى يابد] و مى تواند آن را باز گويد، كسى است كه عقلش، در شكم مادرش به او داده شده است. اما آن كه همه سخن تو را مى شنود، ولى باز هم درخواستِ تكرار مى كند، كسى است كه عقلش پس از آن كه بزرگ شده و رشد كرده است، در وجودش تركيب يافته است». ۲
اكنون بنگريم كه شارح، اين حديث را چگونه شرح داده و از نگاه او، شكل گيرى آغازينِ قوّه عقل، چگونه بوده است؟ در يك جمع بندى كلّى، وى در شرح اين حديث، به اين گراييده است كه استعدادهاى ادراكى، همگى بالقوّه در نطفه انسانى وجود دارند، امّا داراى شدّت و ضعف هاى گوناگون و لطافت ها و قابليت هاى ادراكى متفاوت اند. هر قدر نفس ناطقه شريف تر باشد، به موادى لطيف تر تعلّق مى گيرد و رشد آن نيز سريع تر خواهد بود، علاوه بر اين كه ادراك آن هم كامل تر است. ۳ بنا بر اين، از ديدگاه شارح، زمان تعلّق عقل به انسان، به ميزان و رتبه نفسِ هر انسان و شرافت آن بستگى فراوان دارد.
عقل از لطيف ترين وجودهاست و پيداست كه هر چه نفس شريف تر باشد، زودتر مى تواند با يك وجود لطيف ارتباط يابد. به ديگر سخن، هر اندازه نفسْ شريف تر باشد، عقل نيز لطيف تر و ادراك آن نيز سريع تر و زمان تعلّق عقل به نفس نيز زودتر خواهد بود. ۴ كسى عقل وى، در هنگام نطفه بودن با او عجين شود، از همين زمان، ادراك و فهميدن را مى آموزد و تمرين مى كند و از اين جهت، بر كسانى كه عقل در مراحل بعدى زندگى به وجودشان تعلّق مى گيرد، برترى دارند. ۵
شارح، تعلّق عقل به نطفه را محال نمى داند و مى نويسد: «برخى از عارفان كه از
1.همان، ج ۱، ص ۳۱۲.
2.الكافى، ج ۱، ص ۲۶.
3.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۳۱۲ ـ ۳۱۴.
4.همان جا.