عقل از ديدگاه ملا صالح مازندرانى - صفحه 173

ديگر سخن، اگر عقل در وجود انسان ريشه بگيرد، آن گاه بسترى فراهم مى آيد تا همه وجود و توانايى هاى انسان، در راه عبادت و كمال به كار افتد و اين نكته تضمين مى شود كه انسان هميشه در راه سعادت باشد و به بيراهه ها نرود. اما اگر عقل ضعيف باشد، بسترى كه شخص در آن به عبادت مى پردازد، بسيار پر لغزش خواهد بود؛ به گونه اى كه هر لحظه گمان آن مى رود كه اين عابد، از راه خدا به يك سو رود و همه عبادت هاى خود را تباه سازد. از اين رو، هيچ تضمينى نيست كه چنين عابدى، تا پايان عمر در ميدان مبارزه با نفس، استوار و پايدار بماند. چنان مى نمايد كه راز اين برترى، در همين نكته نهفته باشد.
گرچه خود شارح، آشكارا به اين نكته تصريح نكرده است؛ از گونه سخن وى، كم و بيش مى توان بدان راه برد.
از نگاه شارح، گرچه حقيقتِ شبْ زنده دارى، برتر از حقيقتِ خواب است؛ ولى آن گاه كه خواب با عقل همراه گردد و شبْ زنده دارى با جهل، خواب نيز از شرافتِ عقلْ، كسب شرف مى كند و ارجمند مى گردد، و بر عكس، از ارزش شبْ زنده دارى ـ از آن رو كه با جهل هم آغوش گشته است ـ ، كاسته مى شود. ۱ در حقيقت، ملاك برترى در اين سنجش، خوابيدن يا شبْ زنده دارى نيست؛ بلكه ملاك، والايى و شرافتِ بهره مند بودن يا نبودن از نعمتى است كه با بودنش، بستر رشد در انسان هميشه فراهم خواهد بود؛ گرچه انسان عملاً نتواند به طور كامل در اين بستر حركت كند. با نبود اين نعمت، بسترى كه زمينه رشدِ هميشگى و قطعى و تضمين شده انسان باشد نيز، در او وجود ندارد. تو گويى در اين حال، عابد چونان رهروى است كه در راهى پُرخار و جان آزار ره مى سپرد و چندان كه بر شتاب خود مى افزايد، پا و جسم و جان خود را بيشتر مى آزارد.
در حديثى از كتاب عقل آمده است:
عالمى كه از دانشش بهره برند، بهتر از هفتاد هزار عابد است ۲ . ۳

1.همان، ج ۱، ص ۸۷ .

2.الكافى، ج ۱، ص ۳۳.

3.البتّه با فرض اين كه آن عابد، خود عالِم نباشد و نيز اين كه عبادت عالم، به اندازه عبادت عابد نباشد.

صفحه از 176