مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى - صفحه 181

5 . پنجمين مورد، عقلى است كه در كتاب نفس نامبردار شده و آن را چهار گونه دانسته اند: الف ـ عقل بالقوّه؛ ب ـ عقل بالملكه؛ ج ـ عقل بالفعل؛ د ـ عقل مستفاد.
6 . آخرين مورد نيز عقلى است كه در كتاب الهيات مطرح گرديده و آن را موجودى گفته اند كه تعلقى به چيزى جز مبدع و آفريننده خود، خداوند قيّوم، ندارد و كمالاتش بالفعل است و در آن هيچ جهت «عدم» يا «امكان و قصور» نيست.
كاربردهاى تشكيكى واژه عقل نيز عبارتند از:
1. عقول چهارگانه در كتاب نفس؛
2. مراتب عقل عملى در كتب اخلاق؛
3. افراد عقل به معناى ششم در نزد گروهى از حكما؛
4. صور عقليه؛
5 . عقل به معناى غريزه انسانى كه بدان از چارپايان تمايز مى يابد.
درباره وجه اشتراك همه معانى عقل، ملّا صدرا چنين اعتقاد دارد:
اعلم أن جميع معانى لفظ العقل على تباينها و تشكيكها يجمعها أمر واحد يشترك الكل فيه، و هو كونه غير جسم و لا صفة لجسم و لاجسمانى، و لأجل اشتراكها فى هذا المفهوم يصحّ أن يجعل موضوعا لعلم واحد، و أن يوضع له كتاب واحد يبحث عن أحوال أقسامه و عوارضها الذاتيّة كما فى هذا الكتاب الذى نحن فيه من كتب الكافى؛ ۱
يك مفهوم كه در تمام معانى لفظ عقل ـ با همه تباين و تشكيك آن ـ وجود دارد آنها را فراهم مى آورد، و آن غير جسمانى بودن و صفت نبودن آن براى جسم و جسمانى است، از آن روى كه جسمانى باشد. و از آن جهت اشتراكش در اين مفهوم، شايسته است كه موضوع علم واحدى قرار گيرد و درباره آن كتاب واحدى وضع گردد كه در آن، از احوال اقسام و عوارض ذاتى آن بحث شود؛ چنان كه ما در اين جا بحث مى كنيم.

1.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۲۲۹.

صفحه از 200