مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى - صفحه 182

معناى عقل از ديدگاه علّامه مجلسى

علّامه مجلسى دست كم در سه مورد ۱ درباره معانى عقل سخن گفته است. از آنجا كه از سويى عبارات ايشان در اين موارد، مشابه يكديگر و از سوى ديگر، موضوع اين نوشتار، نگرش ايشان در شرح روايات كافى است، به نقل آنچه در مرآة العقول در اين باره آمده است، اكتفا مى شود:
معانى واژه «عقل» به نظر علّامه مجلسى را چنين مى توان خلاصه كرد:
1. نيروى ادراك خير و شر و تشخيص آن دو، و توان شناخت علل كارها و آنچه سبب انجام كارى مى شود و آنچه از انجام آن باز مى دارد.
2. ملكه و حالتى در نفس كه او را به گزينش خيرات و منافع و دورى از شرور و ضررها وا مى دارد، و نفس به مدد اين ملكه بر طرد خواهش هاى شهوت و خشم و وسوسه هاى اهريمنى توان مى يابد.
3. نيرويى كه انسان ها آن را در نظم بخشيدن به امور زندگى و معاش خويش به كار مى گيرند.
4 . مراتب استعداد نفس و قرب و بعد آن نسبت به تحصيل نظريات كه داراى چهار مرتبه عقل هيولانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل و عقل مستفاد است.
5 . نفس ناطقه انسان كه او را از بقيه چارپايان جدا مى كند.
6 . جوهر مجرد قديمى كه در ذات و فعلش هيچ تعلقى به مادّه ندارد.

مقايسه ديدگاه ملّا صدرا و علّامه مجلسى درباره معناى عقل

اين بخش را مى توان به دو قسمت تقسيم كرد:
الف . نقاط اشتراك؛ ب . نقاط اختلاف.
نقاط اشتراك
نقاط اشتراك نظر اين دو فرزانه در بيان معانى عقل را مى توان چنين بر شمرد:
1. اولين معنايى كه علّامه مجلسى بر شمرده با نخستين معنايى كه ملّا صدرا آورده

1.بحارالأنوار، محمدباقر المجلسى، ج ۱، ص ۹۹ ـ ۱۰۵؛ كتاب الاربعين، محمدباقر المجلسى، ص ۱۱ ـ ۱۷؛ مرآة العقول، محمّدباقر المجلسى، ج۱، ص ۲۵.

صفحه از 200