مفهوم عقل از ديدگاه دو شارح اصول كافى - صفحه 183

است مشابه اند ؛ با اين تفاوت كه ملّا صدرا درباره اين معنا مى گويد: «غريزه اى كه انسان با آن از چارپايان تمايزى مى يابد»، ۱ اما علّامه مجلسى آن را چنين معرفى مى كند: «نيروى ادراك و تميز خير و شر و توان شناخت علل، معدّات و موانع اشياء».
2 . آنچه علّامه مجلسى به عنوان معناى سوم ذكر كرده، مشابه معناى چهارمى است كه ملّا صدرا آن را بيان نموده است. ملّا صدرا، «بازگشت اين عقل را به خوش فكرى و سرعت انتقال در استنباط آنچه بايد انجام و يا اجتناب شود» ۲ مى داند و علّامه مجلسى از آن به «قوه اى كه مردمان، آن را در تنظيم امور معاششان به كار مى گيرند» ۳ تعبير مى كند و سپس آن را به «عقل معاش» و «نَكْراء (نيرنگ) يا شيطنت» تقسيم مى كند. ۴
3 . معناى چهارم علّامه مجلسى با معناى پنجم مورد نظر ملّا صدرا انطباق دارد؛ يعنى هر دو، اين عقل را ـ كه علّامه مجلسى از آن به «مراتب استعداد نفس براى تحصيل نظريات» ۵ تعبير مى كند ـ به چهار بخش تقسيم مى كنند:
1. عقل بالقوه (البته تعبير علّامه، «عقل هيولانى» ۶
است)؛
2 . عقل بالملكه؛
3 . عقل بالفعل؛
4 . عقل مستفاد.
تفاوت در اين است كه ملّا صدرا اين مراتب را توضيح مى دهد و علّامه به اشاره از آن مى گذرد و خواننده را به مباحث مربوط به آن، ارجاع مى دهد.
4 . كلام اين دو محقق در بيان معناى ششم تفاوتى با هم ندارد. ملّا صدرا معناى ششم را عقل مذكور در كتاب الهيات مى داند و آن را موجودى معرفى مى كند كه هيچ تعلقى به هيچ چيز، جز به آفريننده اش خداوند قيّوم ندارد ۷ و سپس اين مطلب را توضيح مى دهد. علّامه نيز مى فرمايد: معناى ششم چيزى است كه فلاسفه به آن

1.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۲۲۳.

2.مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول صلى الله عليه و آله ، محمدباقر المجلسى، ج ۱، ص ۲۶.

3.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۲۲۵.

4.مرآة العقول، ج ۱، ص۲۶.

5.همان.

6.شرح اُصول الكافى، ج ۱، ص ۲۲۷.

صفحه از 200