علامه مجلسى و مرآة العقول - صفحه 253

دست يابى به انواع فنون از منابع آن شيفته بودم. به يارى خدا به قلمرو دانش پا نهادم و بر بوستان آنها وارد شدم؛ بر خوب و بد آنها واقف گشتم و سبد خويش از انواع ميوه هايش پر نموده و از بهترين آنها برگزيدم و از هر آبشخورى جرعه اى چشيدم و از هر خرمنى مشتى برگزيدم.
به ثمره آن دانش ها و نتايج آنها نگريستم و در اهداف جويندگان آن وانگيزه هايى كه آنان را در دست يابى به نهايت چنين دانش هايى تشويق مى كند، انديشيدم. در بهره هاى آخرتى آنها دقت كردم و در راهبرى آنها به سوى رشد و تعالى تأمل كردم. به فضل و الهام الهى، يقين پيدا كردم كه دانش زلال جز آن گاهى كه از چشمه روشن و صاف وحى و الهام مى جوشد، سيراب كننده نيست وحكمت، جز در صورتى كه از محرم اسرار دين و پناهگاه مردم آموخته نشود، سودمند نمى باشد... از اين روى، دانش هايى كه مدتى از عمرم را در آنها هدر داده بودم، رها كردم؛ با آن كه امروزه اين دانش ها سكّه بازار است و بر آنچه كه براى روز واپسينم سودمند است، روى آوردم؛ گرچه اين امور، امروز بازار كسادى دارد. به پژوهش در اخبار امامان معصوم عليهم السلام روى آوردم و به مباحثه و دقت نظر در آنها پرداختم و از پرداختن به آن حظّى فراوان بردم.
ولى اين انگيزه و علّت رويكرد به حديث را در مقدمه مرآة العقول روشن تر و صريح تر از بحار الأنوار بيان مى كند و در آن از رويكردهاى غير صحيح در نظر خويش به نام ياد مى كند و مى نويسد:
انّى لما الفيت اهل دهرنا آراء متشتّتة واهواء مختلفة، قد طارت بهم الجهالات الى اوكارها وغاصت بهم الفتن في غمارها وجذبتهم الدواعى المتنوّعة الى اقطارها وحيرتهم الضلالة فى فيافيها و قفارها فمنهم من سمى جهالة اخذها من حثالة من اهل الفكر و الضلالة المنكرين لشرايع النبوّة وقواعد الرسالة: حكمة واتخذ من سبقه فى تلك الحيرة والعمى ائمّة... ومنهم من يسلك مسالك اهل البدع والأهواء، المنتمين الى الفقر والفناء؛ ليس لهم فى دنياهم واُخراهم الاّ الشقاء والعناء، فضحهم اللّه عند

صفحه از 274