يك مناظره علمى در پاسخ علامه قاضى خضرى - صفحه 279

دوم بيش از چهل و يك حديث و از خليفه سوم بيش از شانزده حديث نقل نمايد و مسلما اگر حديث صحيح ديگرى علاوه بر اين رقم به دست مى آورد از نقل آن امتناع نمى ورزيد.
در چنين شرايطى چه توقع و انتظار داريد كه كلينى رحمه الله به دلايل علمى فراوان كه يكى از آنها در پاسخ سؤال سوم مطرح خواهد گرديد در همان عدد محدود و شصت و دو حديث نيز خدشه وارد كند و در استناد اين چند حديث به راويان آنها يعنى خلفاى سه گانه ترديد نمايد كه آيا واقعا اين چند حديث از آنان نقل گرديده است يا نه؟
همان ترديد و خدشه اى كه خليفه اول براى از بين بردن پانصد حديث موجود در نزد خود مطرح و براى عمل خود با آن استدلال نمود و گفت: «شايد در ميان آنها احاديثى باشد كه من از افراد مورد اعتماد نقل كرده باشم ولى آنان در واقع افراد مورد اعتماد نباشند و من مسئول باشم». ۱
و اين تحليل خليفه اول نشانگر آن است كه در ميان حديث هايى كه خلفا نقل نموده اند حديث هايى نيز وجود دارد كه آنها نه از شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بلكه از افراد و صحابه ديگر فرا گرفته اند؛ بنابر اين اگر همان نظر و بينشى را كه خلفا نسبت به حديث هاى خود داشتند محدثانى مانند كلينى هم داشته باشند جاى بسى تقديس و تقدير است و چنين عملى را نبايد بر تعصب حمل نمود.

صاحبان صحاح با دو سؤال مواجه مى شوند:

با توجه به مطالب گذشته و با روشن شدن اين موضوع كه در صحاح ششگانه حديث اهل بيتى به حداقل رسيده و در بعضى از افراد اهل بيت حتى يك حديث هم نقل نگرديده است.
و با روشن شدن اين موضوع كه احاديث خلفاى سه گانه در كنار راويان ديگر در حدى محدود و خيلى پايين و گاهى به يك صدم احاديث بعضى از راويان حديث هم نمى رسد، صاحبان صحاح و مسانيد با دو سؤال مختلف مواجه مى گردند: سؤالى از سوى ما و سؤالى از سوى شما.

1.اين گفتار در بحث حديث در دوران ابوبكر گذشت.

صفحه از 310