محمد بن يعقوب كلينى - صفحه 152

آنها درك كرد آن را قبول كنند و هر چه را نيافت آن را مردود بدانند، تقليد از پدران و اتكاء به عقل مردود است.
بدان اى برادر خداوند تبارك و تعالى بندگان خود را مانند چهارپايان نيافريد، بلكه خلقت آنها را با حيوانات متفاوت قرار داد، در انسان عقل و هوش و ادراك آفريد و جسم آنها را با دانش و كمال و فضل و فهم مركب ساخت، و آنان را محل امر و نهى فرمود، اشيائى را بر آنان واجب كرد و چيزهايى را حرام فرمود و آنها را مكلف ساخت تا وظايف خود را انجام دهند.
خداوند بندگان خود را دو قسمت كرد، گروهى را سالم و تندرست و جماعتى را بيمار و معلول نمود، مردمان سالم را به انجام اعمالى مأمور كرد و از كارهايى منع نمود، تكاليف خداوند بر مردمان تندرست قرار مى گيرد، و از معلولان كه توان انجام كارى را ندارند بازخواست نمى كند، زيرا آنها نمى توانند دانش فراگيرند و حقايق را دريابند.
خداوند زندگى معلولان و افراد بيمار و ناتوان را كه توانايى انجام كارى ندارند در وظيفه افراد تندرست قرار داده و بايد كسانى كه سالم مى باشند و عقل و هوش آنها كار مى كند، از افراد ناتوان سرپرستى نمايند و زندگى آنان را تأمين كنند، و بقاء افراد سالم هم بستگى به علم و فضل دارد، اگر آنها علم فرا گرفتند باقى مى مانند و جاودان هستند.
اگر قرار بود افراد تندرست دنبال علم نروند و در جهالت بمانند لازم بود تكليف هم از آنها برداشته شود، و اگر چنين بود پس ارسال پيامبران و فرود آمدن كتب آسمانى براى چه بود و خداوند اين همه آداب و سنن را براى چه فرستاده، و اگر چنين بود كه مردم دنبال علم نروند، پس فرستادن پيامبران و انزال كتب امرى بيهوده مى باشد.
خداوند متعال با عدل و داد خود مردم را حكمت آموخت، و به آنها عقل و فهم داد و آنها را مكلف نمود تا اوامر و نواهى او را فراگيرند و خود را موظف بدانند و به

صفحه از 178