دفاع از مهدويت - صفحه 244

دين محمدى را نسخ كرده اند و به يهوديت باز مى گردند» ۱ سائح مغربى نيز پس از نقل
حديث اول كافى مى گويد: «محدثين شيعه فقط به صحت سند اكتفا كرده اند و به همين دليل اين احاديث را درست دانسته اند» وى گمان كرده واضع اين احاديث به اشتباه اجرايى حضرت داود عليه السلام نظر داشته است، خطايى كه موجب طلب توبه توسط ايشان شد. آنگاه آيات مربوط به داستان دشمنانى كه نزد داود عليه السلام داورى مى خواستند را ذكر كرده است. در اين مورد از تفاسير طبرسى و علامه طباطبايى بهره مى گيريم. ۲

نقد و بررسى

1. علماى شيعه همه بر وجوب عصمت انبياء عليهم السلام از گناهان صغيره و كبيره اتفاق دارند، زيرا جواز گناه براى پيامبر با وجوب اطاعت از وى سازگار نيست و مخالف غرض بعثت انبياست. و معناى اشتباه قصه هم، جواز خطا براى پيامبر الهى است، در حالى كه طبق آيات قرآن، داود عليه السلام خليفه الهى در زمين براى داورى ميان مردم و داراى علم و فضل و حكمت و فصل الخطاب بود و خداوند به وى كتاب و حكم و نبوت داده بود.
2. قصه دشمنانى كه از محراب بالا رفتند: اين داستانى در قرآن كريم است درباره دو دشمن كه نزد حضرت داود عليه السلام آمدند و از ايشان تقاضاى داورى كردند، زيرا يكى يك ميش و ديگرى 99 ميش داشت و مى خواست آن يكى را هم به زور از اولى بگيرد. داود عليه السلام گفت: «با خواستن ميش تو به تو ظلم كرده است». ولى بعد طلب آمرزش كرد و توبه نمود در ادامه آيه آمده: «وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى» . ۳ استاد سائح مغربى از اين داستان نتيجه گرفته است: كه داود عليه السلام مرتكب خطاى اجرايى شده و بنابراين احاديث كافى در اين زمينه وضع يهوديان است.

نقد و بررسى

مفسرين شيعه اتفاق دارند كه منظور از دو دشمن در اين داستان دشمنان حقيقى نيست، بلكه مقصود دو فرشته اند ۴
و مؤيد آن اين است كه داود عليه السلام از آنها ترسيد و آنها

1.بروتوكولات آيات قم، د. عبداللّه الغفارى، ص ۱۰۲.

2.تراثنا و موازين النقد، ص ۲۰۵ـ ۲۰۶.

3.سوره ص، ۲۱ـ ۲۶.

4.التبيان، ج ۸، ص ۵۵۲؛ الميزان، ج ۱۷، ص ۱۹۴.

صفحه از 259