طباطبایی و المیزان (پرسش ها و پاسخ ها)
سال
پانزدهم / شماره پیاپی
57 /
صفحه
9-33
چکیده :
طباطبایی براى قرآن كريم معناى تنزيلى و تأويلى قائل است و در تفسير الميزان مى كوشد با استمداد از سياق و آيات ديگر، معناى تنزيلى را بيان كند. همچنين او ذكر مصاديق را تفسير نمى داند و غالباً از ذكر مصاديق امتناع ورزيده است. صاحب تفسير الميزان معتقد است با ارجاع متشابهات به محكمات معانى مراد متشابهات كشف مى شود و مقصود از تفسير قرآن به قرآن نيز همين امر است. او مى گويد: گرچه قرآن مشتمل بر مجملات است، ولى اين امر باعث نمى شود كه ما قرآن را كتابى نامفهوم و گنگ بدانيم. قرآن كتابى روشن و گوياست و روشن كننده هر چيز ديگرى نيز هست. طباطبایی گرچه در گفتار، بسندگى قرآن به قرآن در تفسير را مطرح مى كند، اما در عمل معتقد به نيازمندى تفسير به سنت است و در مواردى پر شمار به اين نيازمندى اعتراف كرده است.
کلیدواژههای مقاله :تفسير؛ تأويل؛ مصداق؛ خصوص؛ متشابه؛ حجيت؛ الجَرْیْ