103
مباني شناخت

علمى و آنان كه گمان مى برند از دانش ، بهره مندند ، به نخستين درجه دانش هم نرسيده اند و اين ، مصداق سخن امير مؤمنان عليه السلام است :
مَنِ ادَّعى مِنَ العِلمِ غايَتَهُ فَقَد أَظْهَرَ مِن جَهْلِهِ نِهايَتَهُ.۱آن كه پايان دانش را ادّعا كند ، نهايت نادانى خود را آشكار ساخته است.
كوته بينان و تنگ نظران و سطحى گرايان ، هر گاه به ميزان اندكى از دانش مى رسند ، غرور علمى ، آنان را به استبداد مى كشاند و اين گونه مى شود كه آنان تمامى مجهولات خود را با مقدار اندكى از دانش خود مى سنجند و خويش را به صورت مطلق ، عالِم مى پندارند .
براى مثال ، استاد متخصّص ادبيات ، گمان مى كند كه هر كسى كه در فهم ادبيات مانند او باشد ، به هر چيزى علم دارد و مى تواند در هر زمينه و هر مسئله اى رأى قاطع صادر كند . يا عالم رياضيات ، معتقد است كه رياضيدانان ، عالِم اند و مُجازند در هر زمينه اى ولو عقيدتى و اجتماعى ، اظهار نظر كنند .
و همين گونه است : فقيه ، اصول دان ، فيلسوف ، مفسّر و ديگران . هر كسى در هر شاخه اى از دانش و معرفت تخصص پيدا كند ، اگر به غرور علمى مبتلا باشد و نسبت ميان معلومات و مجهولات خود را نشناسد ، گمان مى كند كه انديشه اش از آن رو كه در حوزه تخصصى خودش درست است ، در هر زمينه اى نيز چنين است ، گرچه از تخصصش بيرون باشد . بدين جهت ، به خود حق مى دهد كه در هر مسئله اى اظهار نظر كند .
حكايت شده است كه يك عالِم «نحو» ، بر كشتى سوار شد و به هنگام گفتگو با ناخداى كِشتى ، خواست دانش و منزلت علمى خود را به رخ بكشاند تا شايد ناخدا علاقه مند به آموختن «نحو» گردد . بدين جهت از او پرسيد : آيا نحو آموخته اى؟ ناخدا پاسخ گفت : خير . عالم نحو بدو گفت : پس نيمى از عمرت بر

1.غرر الحكم : ح ۹۱۹۳ .


مباني شناخت
102

جهت ، خود را در هر زمينه خبره مى دانند و به خود اجازه و حق مى دهند كه بر پايه حدس و گمان ، و به تعبير امروزى ها با تحليل ، در هر زمينه اى به سانِ يك رأى علمى قطعى ، اظهار نظر كنند .
اين دسته از مردم ، هر اندازه هم عالم باشند و در هر زمينه اى نيز معرفت داشته باشند ، از نگاه امام على عليه السلام شايسته صفت و لقب «عالِم» نيستند ؛ بلكه شايسته لقب «نادانان حقيقى»اند :
إِنَّ الجاهِلَ مَن عَدَّ نَفسَهُ بِما جَهِلَ مِن مَعرِفَةِ العِلمِ عالِمًا .۱به راستى كه نادان ، كسى است كه خود را در آنچه نمى داند ، عالِم بينگارد .
نادانىِ چنين افرادى به اندازه علمشان ، آنان را در چاه تاريكِ جهالت افكنده است ؛ جايى كه روشنايى بدان نمى رسد تا برايشان سودمند باشد .
بر اين اساس ، يكى از راه هاى آزمودن عقيده و تميز دادن عقايد علمى از غير علمى ، آن است كه صاحبان عقيده ، مورد آزمون قرار بگيرند كه : آيا به غرور و بيمارى خوددانابينى مبتلايند ، يا از آنها در امان اند؟ و آيا در جايى كه علم ندارند ، به خود اجازه اظهار نظر مى دهند يا خير؟ و خلاصه به چه ميزان ، خود را عالِم مى دانند .
از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود :
مَن قالَ «أَنا عالِمٌ» فَهُوَ جاهِلٌ.۲آن كه بگويد من دانايم ، در حقيقت ، نادان است.
پس ، نخستين ويژگى عالمان و اهل معرفت ، سلامت آنان از غرور علمى است . عالِمان حقيقى كه بر بالاترين پلكان دانش قرار گرفته اند ، مى دانند كه آگاهى آنان در برابر نادانى شان به حساب نمى آيد . از اين رو ، مبتلايان به غرور

1.همان : ص ۷۳ .

2.المعجم الأوسط : ج ۷ ص ۵۹ ح ۶۸۴۶ .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 520476
صفحه از 484
پرینت  ارسال به