بنا بر اين ، ما مى خواهيم اثبات كنيم كه در وجود انسان ، سه مركز براى شناخت وجود دارد و تفاوت نمى كند كه ما اين مراكز را منابع شناخت يا دريچه هاى شناخت يا ابزار شناخت و يا راه هاى شناخت بناميم .
بحث را از نخستين منبع شناخت ، يعنى روزنه هاى حس ، آغاز مى كنيم .
روزنه هاى حس
حواس پنجگانه ، ۱ روزنه هايى هستند كه ابتدايى ترين و سطحى ترين شناخت ها از هستى را براى انسان ايجاد مى كنند . چنانچه هر يك از اين روزنه ها مسدود شود ، شناخت ويژه آن از انسان سلب مى گردد . سخن معروفى است كه «من فقد حِسّا فقد علما» ؛ ۲ يعنى كسى كه حسّى را از دست دهد ، علمى را از دست داده است . مثلاً اگر كسى چشم نداشته باشد و كور مادرزاد باشد ، علوم و ادراكات و شناخت هايى را كه ويژه حس بينايى است ، نمى تواند داشته باشد . او نمى تواند دريابد «رنگ» يعنى چه ؟ و زيبايى و زشتى چه مفهومى دارد ؟ و نيز كسى كه از آغار تولد حسّ شنوايى ندارد ، مفهوم آوازها و صداهاى زيبا و زشت را نمى تواند درك كند . همچنين كسى كه فاقد حس شامّه است بوها براى او نامفهوم است . و كسى كه فاقد حس ذائقه است مزه ها براى او معنا ندارد . و بالاخره كسى كه حس لامسه ندارد تفاوتى ميان نرمى و زبرى نمى تواند بگذارد .
1.نقل شده است كه روان شناسان مى گويند : «اگر درست فكر كنيم ، شعور و عقل به ما ثابت خواهد كرد كه حس گرمى با حس فشار و تماس ، كاملاً فرق دارد ، در صورتى كه ما قبلاً هر دو را لامسه مى دانستيم».
تا كنون ده حس در انسان كشف شده است ؛ ولى در آينده ممكن است دانشمندان به وجود حواس ديگرى نيز پى ببرند. حواسى كه تا كنون كشف شده ، عبارت اند از : بينايى ، شنوايى ، لامسه ، چشايى (= ذائقه) ، شامه (=بويايى) ، سردى و گرمى ، تعادل و جهت يابى ، وضعى و عضلانى (= حس جنبش) ، اَلَمى (= رنج جسمانى) ، داخلى و درونى .
2.ابن عربى در كتاب تفسير خود (تفسير القرآن الكريم : ج ۱ ص ۵۶) اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده است .