169
مباني شناخت

اين عمل ، يعنى تجريد و برهنه سازىِ مفاهيم حسّى از خصوصيّت ها ، كارى است كه تنها از عهده ذهن و عقل برمى آيد . حس ، فقط مى تواند حسن آقا را با تمام خصوصيت هايى كه دارد ، به ذهن منتقل كند ، ولى جداسازى خصوصيات از مفهوم حسى و توليد مفهوم كلى ، كار حس نيست ، بلكه كار ذهن است .
تا اين جا سه وظيفه از وظايف پنجگانه عقل را تشريح كرديم : اول تركيب يعنى به هم پيوستن مفاهيم حسّى ، دوم تجزيه يعنى جداسازى مفاهيم حسّى ، و سوم تجريد يعنى برهنه سازى مفاهيم حسّى .
عقل دو وظيفه بسيار مهم ديگر هم دارد : يكى تعميم ، يعنى گسترش مفاهيم حسى؛ديگرى تعميق يعنى عمق دادن و ژرف نمودن مفاهيم حسى و اين وظيفه ، مهمترين وظيفه عقل است . و چون اين دو وظيفه را در مباحث آينده توضيح خواهيم داد ، براى جلوگيرى از تكرار ، تبيين اين دو وظيفه را به بعد موكول مى كنيم .
در پايان اين قسمت از مبحث منابع شناخت ، توجه شما را به حديثى دقيق و جالب در مورد وظايف عقل جلب مى نماييم .
هشام بن حكم يكى از شاگردان ممتاز امام صادق عليه السلام بود و در رشته اصول عقايد ، تخصّصى داشت .
هشام نقل مى كند كه يكى از مادّى گرايان معاصر حضرت صادق عليه السلام به نام ابو شاكر ديصانى ، آمده بود و با امام بحث مى كرد . ضمن گفتگو ، سخن به مسئله منابع شناخت رسيد . ابو شاكر گفت : تنها دريچه شناخت ، حس است و انسان ، تنها از راه حس و روزنه هاى حواسّ پنجگانه مى تواند به صحراى پهناور هستى بنگرد؛ درست مانند شخصى كه در صحرا در اتاقى محبوس است (اتاقى كه در آغاز بحث مطرح كرديم كه پنج روزنه و يك دريچه كوچك و يك درِ بزرگ دارد) و مى گويد : «از آن دريچه چيزى را نمى شود ديد و از آن درب بزرگ هم


مباني شناخت
168

تلويزيون ، عملى انجام نداده است .

تجريد مفاهيم حسّى

يكى ديگر از وظايف عقل ، تجريد مفاهيم حسى است . تجريد يعنى برهنه كردن . يكى از كارهايى كه ذهن انجام مى دهد اين است كه مفاهيم حسى را مجرد و برهنه مى كند ؛ اما از چه چيز؟ و چگونه؟
ذهن مى تواند مفاهيم حسى را از خصوصيات برهنه كند . بدين ترتيب كه هر چه را موجب تشخّص و تعيّن مفهوم حسى است ، از آن جدا مى كند و با اين عملِ جداسازى ، از مفاهيم جزئى حسى ، مفاهيم كلى عقلى توليد مى نمايد .
براى اين كه چگونگى تجريد و برهنه سازى مفاهيم حسى از خصوصيّات ، كاملاً روشن شود ، هم اكنون شما به ذهن خود دستور دهيد كه اين عمل را به اين ترتيب انجام دهد :
ابتدا شخصى را فرضا به نام حسن ، در ذهن خود مجسم كنيد . اين حسن آقا كه در ذهن شماست ، يك مفهوم حسّى است ؛ يعنى شناختى است كه از راه حسّ به ذهن شما منتقل شده است . حالا خصوصيات حسن آقا را از او بگيريد ؛ يعنى به ذهن خود بگوييد كه لباس هايش را درآور و او را از لباس مخصوص خود برهنه كن؛ پس از آن ، خصوصيت شكل او را از او جدا كن؛ سپس رنگ او را از او بگير؛ و بعد از آن ، اين خصوصيات را كه پسرِ كيست يا پدر كيست ، اسمش چيست ، كى به دنيا آمده و كجا زندگى مى كند؛ و بالاخره حسن آقا را از هر خصوصيتى بجز انسان بودن ، برهنه كن . پس از اين كه عمل تجريد به طور كامل انجام شد و حسن آقا از همه خصوصيات كاملاً لخت و برهنه شد ، يك مفهوم كلى در ذهن باقى مى ماند و آن عبارت است از : «انسان» .
انسان مفهومى كلى است؛ مفهومى است كه هم بر حسن آقا تطبيق مى كند و هم بر حسين آقا و هم بر ديگران ، و بالاخره بر همه انسان هاى گذشته و آينده .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 519926
صفحه از 484
پرینت  ارسال به