فصل دوم :تقليد در عقيده
لازم است در آغاز ، عقل را داور قرار دهيم و ببينيم آگاهى هاى عقيدتى را از كجا بايد به دست آورد؟ و آيا عقل روا مى دارد در هستى شناسى و اصول عقايد ، از پدر و مادر ، رهبران حزب و سازمان ، دانشمندان ، افراد مورد اعتماد و مانند آنها تقليد كرد؟ به سخن ديگر ، آيا عقل به آدمى اجازه مى دهد در عقايدش مقلِّد باشد ، يا اين كه تحقيق را بر او واجب مى داند؟
پس از به دست آوردن پاسخ عقل ، بايد پاسخ را از اسلام بخواهيم و ببينيم كه : آيا اين دو پاسخ با يكديگر سازگارند ، يا اسلام پاسخى ديگر مى دهد؟
بحث را از پاسخ به سؤال نخست آغاز مى كنيم . اينك ماييم و عقل در برابر دادگاه وجدان . از عقل مى پرسيم : وظيفه ما درباره اصول عقايد چيست : تحقيق يا تقليد؟
پيش از شنيدن پاسخ عقل ، لازم است كه معناى تقليد و مراد از آن را روشن سازيم .
تقليد چيست؟
تقليد ، پذيرفتن رأى ديگران بدون درخواست برهان است .
حال ، پرسشى مطرح مى شود كه : آيا عقل اين كار را روا مى دارد و به انسان اجازه مى دهد كه رأى ديگران را در مسائل عقيدتى ، بدون برهان بپذيرد؟ يا اجازه نمى دهد و بلكه انسان را ملزم مى كند كه عقايدش را از راه تحقيق به دست