شناخت در وجود انسان ، مرتبط با هم عمل مى كنند ، نه جدا و مستقل از يكديگر .
امام براى توضيح اين معنى كه حس بدون ارتباط با عقل ، و شناخت هاى عقلى بدون شناخت هاى حسى امكان پذير نيست ، مثال بسيار مناسبى مى آورند . مى فرمايند : همان طور كه تاريكى بدون چراغ برطرف نمى شود ، حس هم بدون عقل نمى تواند نقشى در شناخت داشته باشد .
براى اين كه انسان در تاريكى بتواند چيزى را ببيند و بشناسد ، به دو چيز نياز دارد : يكى چشم و ديگرى نور . اگر چشم باشد و چراغ نباشد ، يا چراغ باشد و چشم نباشد ، ديدن ممكن نيست .
اين حديث مى گويد : همان طور كه چشم بدون چراغ نقشى در شناخت نمى تواند ايفا كند ، حس بدون عقل نيز نقشى در شناخت ندارد . نور عقل بايد به چشم حس كمك كند تا بتواند ببيند .
چگونگى كمك رسانى عقل به حس در مباحث آينده ضمن پاسخ به نظريه مادّيگرايان تشريح خواهد شد .
منبع قلب
سومين منبع شناخت در وجود انسان قلب است . قلب ، دروازه اى است كه انسان از طريق آن به نحو گسترده تر و عميق تر از فضاى حسّى و عقلى با جهان هستى آشنا مى شود .
مسائلى كه در بررسى و آشنايى با اين منبع لازم است مورد بحث قرار گيرد ، عبارت است از : تعريف قلب ، تبيين شناخت هاى قلبى و تفاوت ميان شناخت هاى قلبى و عقلى .
تعريف قلب
واژه «قلب» كه در فارسى به «دل» ترجمه مى شود ، سه معنا دارد ، و بنا بر اين به