غير حسّى و غير عقلى) است .
ولى نكته اى كه در اين جا بايد به آن توجه داشت ، اين است كه در قرآن كريم ، كلمه «قلب» معمولاً در مورد منبع دوم شناخت (يعنى عقل) ، به كار رفته است كه در اين باره بعدا بيشتر توضيح خواهيم داد .
فرق شناخت هاى عقلى و قلبى
تا اين جا معناى قلب و مقصود از شناخت هاى قلبى مشخّص شد . اكنون بايد ديد كه فرق ميان شناخت هاى عقلى و قلبى چيست ؟
با قدرى تأمّل معلوم مى شود كه شناخت هاى عقلى و شناخت هاى قلبى ، با يكديگر دو تفاوت دارند : يكى تفاوت در مركز رابطه و ديگرى تفاوت در نحوه شناخت .
الف ـ تفاوت در مركز رابطه
نخستين تفاوت ميان شناخت هاى عقلى و شناخت هاى قلبى ، تفاوت در مركز رابطه است . به اين معنى كه شناخت هاى عقلى نوعى رابطه با مغز دارد ، و شناخت هاى قلبى نوعى رابطه با قلب به معناى اول (يعنى تلمبه خانه خون) .
در اين مورد ، از امام صادق عليه السلام ، نقل شده است كه فرمود :
مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ ، و القَسْوَةُ و الرِّقَّةُ فِى القَلبِ.۱جايگاه عقل مغز است ، و قساوت و رقّت در دل جاى دارند.
همان طور كه در اين روايت آمده است ، ميان شناخت هاى عقلى و مغز و همچنين ميان شناخت هاى قلبى و قلب (به معناى تلمبه خانه خون) ، رابطه ويژه اى وجود دارد ، و اين رابطه را هر كس در وجود خود احساس مى كند .