غير از كسى كه با قلب سالم [در قيامت] به پيشگاه خداوند بيايد [چيزى از مال و فرزندان به حال آدمى سودمند نخواهد بود]» .
در اين آيات و نظاير آنها كلمه قلب در مورد حقيقت انسان و نفس و روح او به كار رفته است ؛ زيرا اكتساب نيكى و بدى در آيه اول ، ارتكاب گناه در آيه دوم ، توبه و انابه در آيه سوم و سلامتى در آيه چهارم ، مربوط به حقيقت انسان و نفس و روح اوست .
منبع اصلى همه شناخت ها
نكته بسيار دقيق و مهم در مورد معناى سوم قلب اين است كه با مراجعه به احاديث اسلامى مشخص مى شود كه قلب ، به معناى روح ، مصدر و منبع اصلى همه شعورها و شناخت ها و آگاهيها و احساسات انسان است ، و منابع سه گانه شناخت دريچه هايى است كه روح از طريق آنها با جهان هستى ارتباط برقرار مى كند .
در حقيقت وقتى كه قلب در معناى اول (مركز شناخت هاى عقلى ، انديشه و تفكر) يا در معناى دوم (مركز شناخت هاى غير حسى و غير عقلى) به كار مى رود ، در بعدى از ابعاد خود ، يا دريچه اى از دريچه هاى خود ، يا ابزارى از ابزارهاى خود ، و يا مرتبه اى از مراتب خود به كار رفته است .
استاد شهيد مطهرى در اين باره مى فرمايد :
انسان در عين اين كه موجودى واحد است ، صدها و هزارها بعد وجودى دارد. «من» انسانى عبارت است از مجموعه بسيارى از انديشه ها ، آرزوها ، ترس ها ، اميدها ، عشق ها و... همه اينها در حكم رودها و نهرهايى هستند كه همه در يك مركز به هم مى پيوندند. خود اين مركز دريايى عميق و ژرف است كه هنوز هيچ بشر آگاهى ، ادّعا نكرده كه از اعماق اين دريا اطلاع پيدا كرده است . فلاسفه و عرفا و روانشناسان ، هر يك به سهم خود ، به غور در اين دريا