على عليه السلام براى شناخت وحى و نبوت نيازى به دليل و برهان ندارد . او با ديده غيبى ايمان به غيب دارد ، نور وحى را مى بيند ، رسالت پيامبر اسلام را احساس مى كند و عطر دل انگيز نبوت را استشمام مى نمايد . 
 از اين سخن امام معلوم مى شود كه انسان علاوه بر چشم و گوش باطنى ، حس شامه و بويايى قلبى نيز دارد . 
 سپس امام در مورد مشاهدات قلبى خود در آغار بعثت ادامه مى دهد : 
وَ لَقَد سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حِينَ نَزَلَ الوَحْيُ عَلَيهِ صلى الله عليه و آله .هنگامى كه وحى بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل شد صداى ناله شيطان را شنيدم.
 با گوش سر نمى شود صداى ناله شيطان را شنيد؛ اين گوش دل است كه مى تواند صداى نامحسوس شيطان را بشنود . 
فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما هذِهِ الرِّنَّةُ؟ فَقالَ: «هذا الشَّيطانُ قَد أيِسَ مِن عِبَادَتِهِ» .امام ادامه مى دهد كه پس از شنيدن صداى ناله شيطان با گوش جان ، از رسول خدا پرسيدم كه يا رسول اللّه ! اين ناله چيست؟
فرمود: اين ناله ، ناله شيطان است كه از پرستش خود نوميد شده است.
 در اين جا پيامبر اسلام خطاب به امير مؤمنان عليه السلام فرمود : 
إنَّكَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، وتَرى ما أرى ، إلّا أنَّكَ لَستَ بِنَبِىٍّ ، ولكِنَّكَ لَوَزيرٌ... .۱تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بينى آنچه را كه من مى بينم ، تنها تفاوت من با تو اين است كه تو پيامبر نيستى ، ولى وزير من هستى .
 بنا بر اين ، اسلام قلب را در كنار حس و عقل ، يكى از منابع معرفت و شناخت مى داند و براى قلب حواسى نظير حواس پنجگانه ظاهرى قائل است . اما بهره بردارى از اين منبع معرفت ، شرايط ويژه اى دارد كه در بخش هاى آينده مطرح خواهد شد .