خلاصه
هر يك از ابزار شناخت ، قلمرو خاصى دارد كه خارج از آن قلمرو نمى تواند توليد شناخت كند . 
 دليل محدود بدون قلمرو ابزار شناخت اين است كه ابزار شناخت بايد متناسب با امور مورد شناسايى باشد . همان طور كه با چشم نمى توان شنيد و با گوش نمى تواند ديد ، از حس نمى توان انتظار داشت كه كار عقل را انجام دهد و از عقل نيز نمى توان انتظار داشت شناخت هاى قلبى توليد كند . 
 در قرآن كريم و احاديث اسلامى ، هر يك از منابع سه گانه شناخت به گونه اى مطرح شده است كه نظريه اسلام را در مورد قلمرو ابزار شناخت مى توان از آنها به دست آورد . قلمرو حس را از آيه 30 سوره نجم و آيه 7 سوره روم ، قلمرو عقل را از آيه 8 سوره روم و آيه 190 سوره آل عمران ، و قلمرو قلب را از آيه 121 سوره آل عمران و آيه 7 سوره قصص مى توان استنباط كرد . 
 در مباحث عقيدتى ، شناخت هاى قلبى به سه نوع تقسيم مى شود كه نوع اول را «وسوسه» ، نوع دوم را «الهام» و نوع سوم را «وحى» مى نامند . 
 «وسوسه» عبارت از ادراكاتى است كه از طريق شياطين براى قلب برخى انسان ها حاصل مى شود . 
 «الهام» عبارت از شناخت هايى است كه از جانب خداوند براى قلب افرادى كه عنوان پيامبرى و رسالت ندارند ، حاصل مى گردد . 
 «وحى» عبارت از شناخت هايى است كه از جانب خداوند متعال به قلب پيامبران الهى نازل مى شود .