209
مباني شناخت

تقسيم كرد :
1 . شناخت هاى فطرى حسى ؛
2 . شناخت هاى فطرى عقلى ؛
3 . شناخت هاى فطرى قلبى .

1 . شناخت هاى فطرى حسّى

«شناخت هاى فطرى حسى» عبارت از تمايلات و خواسته هايى است كه بنا بر نيازهاى جسمى انسان ، به طور طبيعى در او وجود دارد . از اين تمايلات تعبير به غرايز نيز مى شود ، مانند غريزه گرسنگى ، غريزه تشنگى و غريزه جنسى .
اين امور ، ادراكات و احساساتى است كه از ساختمان و خلقت و فطرت انسان ريشه مى گيرد ، ولى در ارتباط با جسم و حواس ظاهر انسان است و ساير حيوانات نيز با انسان در اين غرايز شريك اند .
تمايلات جنسى ، يكى از شناخت هاى فطرى حسى است ، يعنى اين احساس و ادراك و آگاهى و شناخت از آغاز آفرينش انسان ، به صورت استعداد همراه او بوده ، هر چند در آن هنگام فعليت نداشته است . و پس از بلوغ اگر انسان ، بيمارى جنسى نداشته باشد ، اين استعداد در او شكوفا مى شود و با شكوفايى آن اين شناخت فطرى فعليت مى يابد .

2 . شناخت هاى فطرى عقلى

براى اين كه معنى شناخت هاى فطرى عقلى معلوم شود ابتدا بايد انواع شناخت هاى عقلى را بيان كنيم و سپس توضيح دهيم كه شناخت هاى فطرى عقلى با كدام نوع از شناخت هاى عقلى تطبيق مى كند .

انواع شناخت هاى عقلى

شناخت هاى عقلى به دو دسته تقسيم مى شود :


مباني شناخت
208

شناخت هايى است كه فعلاً و در حال حاضر وجود دارد . و شناخت هاى بالقوه شناخت هايى است كه فعلاً وجود ندارد ، ولى زمينه پيدايش آنها در انسان وجود دارد .
بنا بر اين شناخت هاى بالقوه عبارت از زمينه و قوه و استعداد شناخت است نه فعليت آن ؛ مثلاً درخت سيب در فصل زمستان بالفعل سيب ندارد ، ولى بالقوه داراى سيب است ، يعنى استعداد و زمينه سيب دادن در فصل تابستان در آن هست . استعداد و زمينه اى كه براى توليد سيب در درخت سيب هست و در ساير درختها نيست ، سيب بالقوه ناميده مى شود . و به همين جهت به درخت سيب در فصل زمستان با اين كه سيب ندارد ، درخت سيب گفته مى شود ، نه بدان جهت كه الآن سيب دارد ، بلكه بدان جهت كه در اين درخت استعداد و زمينه اى هست كه اگر شرايط شكوفايى آن فراهم شود و مانعى پيش نيايد ، با شكوفايى آن استعداد ، سيب بالفعل توليد مى كند .
بنا بر اين ، معنىِ اين كه مى گوييم درخت سيب در زمستان بالقوه سيب دارد ، آن است كه طبيعت و سرشت و فطرت اين درخت به گونه اى است كه در شرايطى خاص ميوه اى توليد مى كند به نام سيب .
بر اين اساس ، مقصود از اين كه گفتيم شناخت هاى فطرى از آغاز آفرينش انسان همراه اوست ، اين نيست كه انسان در شكم مادر ، بالفعل ، چيزى مى داند كه اين معنى نه از نظر علم قابل قبول است و نه از ديدگاه قرآن ، بلكه مقصود اين است كه شناخت هاى ويژه اى به صورت قوه و استعداد از آغاز آفرينش به طور طبيعى در انسان وجود دارد كه در شرايط خاصى اين استعداد شكوفا مى شود و فعليت مى يابد .

ج ـ انواع شناخت هاى فطرى

شناخت هاى فطرى را در ارتباط با منابع سه گانه شناخت مى توان به سه دسته

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 518738
صفحه از 484
پرینت  ارسال به